مامان جانان و شاهان❤ مامان جانان و شاهان❤ ۴ سالگی
مادرشوهرم اساس کشی داره جاریم تهرانه من شهرستان اون نمیاد کمک ،بعد بمن زنگ زده بیا کمکم کن جمع کنیم کلا چندتا بشقاب قاشق ایوانه اساساش زیاد نیس خودش می‌تونه جمع کنه اما ک@نش گشاده میگ پاک درد می‌کنه نمیتونم ،بشقاب لیواناشام همه کابینت پایینه نشسته هم می‌تونه جمع کنه میگ پام درد می‌کنه نمیتونم ،منم ناهار دعوت شدم فامیلمون مرده ب شوهرم میگم باید بعد ناهار ی سر بریم مسجد زشته فقط برا ناهار بریم میگ ن مامانم واجب تره گفتم مامانت ۴تا اساس نمیتونه نشسته جمع کنه مگ چقده میگ ن باید بری کمکش گفتم جمع کنه من میبرم و می‌چینم (بخدا چند روز دنبال خونه بودم براشون ازاین بنگاه به اون بنگاه با دوتا بچه کوچیک بلاخره بعد چندروز پیدا شد)میگ ن باید بری کمک پاش درد می‌کنه نمیتونه 🤦🤦🤦 هم جمع کنم هم ببرم هم بچینم آخرم جواب دست درد نکنه فش بخورم ،خدا لعنت کنه شوهرمو ک ننه باباشم آورد پیش من،۲ماهه پدرشوعرم خونه ماهه نمیتونم ت خونه خودم راحت باشم ،مادرشوهرم می‌ره سرکار چون تنهاعه پدرشوعرم میاد خونه ما برا خاب نمیره خونشون لاقل من راحت باشم کاش یکم درک کنن 🤦🤦