مامان امیر رضا مامان امیر رضا ۴ سالگی
مامان ماه تیسا❤️ 🥰😜 مامان ماه تیسا❤️ 🥰😜 ۳ سالگی
مامان عشقام🥰🥰 مامان عشقام🥰🥰 ۴ سالگی
بچه ها بد جور اتیشی ام الان نمیدونم اصلا باید با کی حرف بزنم وچکار کنم


قبل ناهار یه چرتی زدم وتقریبا همشم بیدار بودم ولی چون سرم درد میکرد بلند نشدم مثل اینکه باز بحثشون شده وهی بهم حرف زدن ومامانم گفته من دارم میرم برام اسنپ بگیر شوهرمم گفته کجا میرید مامانمم نگفته واینا اونم گفته نمیگیرم وفلان بعد میگه گفته حالم خوب نیست دارم میرم بیمارستان ومثل اینکه داییم براش اسنپ گرفته بود شوهرمم رفته گفته بری برنگردی الان واقعا دلم میخواد جرش بدم واز اونورم نمیخوام فکر کنه که مامانم گفته وداره پرم میکنه از طرفی هم بدبخت کل این مریضی دست تنها دنبال من دویده وکارامو کرده
بعد نشسته با خواهرش حرف زده وگفته که ناهار نداریم وداریم غذا میگیرم وفلان این مال دیروزه
اینارو خودش تعریف کرد برام ولی اون موقع گیج بودم حالیم نشد چی میگه
چون رفتم دنبال مامانمو وپیشش بودم نمیخوام شروع کنم حرف زدن که یوقت فکر نکنه اون چیزی گفته چون باور نمیکنه حرفی نزده از مامانم پرسیدم چت شد گفت حالم بد شد اومد دکتر
اخرش یا از دست این دوتا من میمیرم یا طلاق میگیرم