مامان داوین مامان داوین ۵ سالگی
خانوما شما بیاین قضاوت کنین الان حق با منه یا من مقصرم؟
من بیماری خودایمنی روده و کبد دارم هروقت خواستم برم تهزان شوهرم بهانه اورد منو نبرد با پدرم کلی کرایه دادیم و رفتیم بار اخر من تو ماشین داشتم جون میدادم بخدا دیتتم جون نداشت تلفونو بگیرم به دکترم زنگ بزنم تمام طول مسیر رو من فقط شدید لرزیدم یه زنگ نزد ببینه من کلونوسکوپی کردم چی شد اصلا بهوش اومدم یا مردم.الانم دارومو از ساری میگیرم وریروز خودم رفتم مسیر سه ساعته رو تیکه تیکه ماشین گرفتم شهر غریب با بدبختی ادرس پیداکردم گفتن داروت نیومده امروز رفتم گرفتم یکساعت و نیم تو خیابون ایستاده بودم تا از تهران بهم خبر بدن برای تزریقش کجا باید برم.رفتم بیمارستان خصوصی گفتن قرار دادم تموم شده اومدم دولتی گفتن فردا صبح باید بیام
حالا شوهرم پریشب تبو لرز داشت من پیشش بودم بعد صبح یادم رفت صبحانه تخم مرغ ابپز کنم پنیر و گردو اوردم برای اینم ریختم تو سینی کنتر بخاری بخوره چون پتو پیچ کرده بود خودشو جفت بخاری نشسته بود
پسرمم هی میگفت وای بابایی برو عقب مریض میشم
هیچی اقا این شوهره بهش برخورد چی جور گفت ادبتون میکنم و من خلم ک صدمو براتون میذارم و از این به بعد میدونم چجوری رفتار کنم هرچی بی رحمتر باشه ادم بهتره و…خلاصه الان درست یادم نیست حرفاش ولی تو تاپیک قبل قشنگ نوشتم همه ماجرا رو
بعد از این حرفا اصلا اجازه نداد من حرف بزنم و جمع کرد رفت حالا سرکار یا جای دیگه رو نمیدونم یه بار دیروز بهش پیام دادم جواب مداد یه بارم امروز زنگ زدم رد تماس داد و دیگه نمیزنم
بنظرتون الان اونی ک باید ناراحت و طلبکار باشه من نیستم؟!!