منتظر دخترم👧 منتظر دخترم👧 قصد بارداری
مامان عُمره🥹♥️ مامان عُمره🥹♥️ ۴ ماهگی
من خانواده پدریم باهام چپن بجز عمه هام بقیع چپن حرف برام درست می‌کنن چون سفیدم و دماغم عملی و زاویه اینا همه خودم دارم کلا سرترم از دختر عمو دختر عمه اینا همه همه ازم تعریف میکنن
ولی خانواده مادریم باهام خوبن من جایی نمیرم مگر اینکه خونه بابا بزرگم خانواده مادریم جمع بشن برم قبلا هرجا میرفتن بهم میگفتن مامانم جایی می‌رفت بهم میگفت باهم بریم ولی چند وقته مامانم عوض شده باهام مثل اون اولا نیست دیگه خونشون هم دلم نمی‌کشه ک‌برم حتی گاهی از تنهایی انقد دق میکنم ولی خب میگم نرم بهتره
اگ خانواده مادریم باهام خیلی خوبن اگ جایی بخوایم بریم یا دور هم جمع بشیم مامانم بهشون میگه نگین اون شوهرش نمیزاره یا اگ برم یه مدلی رفتار می‌کنه خجالت میکشم از رفتنم مثلا میگه اومدی اینجا باز شوهرت دعوا راه نندازه یا اگ من برم جایی ک بخوایم جمع بشیم نمیاد مامانم بیادم همش حرف میزنع بهم یا بعضی وقتا میبینم زنداییم چهار سال ازم بزرگ تره باهم صمیمی صمیمیم مثل رفیق همه چی همو میدونیم بهم میگه دور هم جمع شدیم خواستیم بگیم بهت مامانت گفته اون نمیاد یا..با اینکه من خبر نداشتم
یا هرچی من با پولای خودم بخرم چون شوهرم بهم پول نمی‌ده مثلا اسم خودشون می‌کنه جلو بقیه ک ما خریدیم
بقیه شو تو تایپیک میزارم
مامان گیلاس مامان گیلاس هفته دهم بارداری
مامان عاطفه مامان عاطفه ۷ ماهگی