۷ پاسخ

ی فیلمایی بود ک از زمانی دومیم چهار پنج ماهه بود و اولیم حدود دوسال یکی دو ماه وااای همش استرس عذاب وجدان....دست تنها همش عصبی بود هیشکی به دادم نمی رسیید ی فیلمی برا همسرم فرستادم وقتی ک کوچیکه تو گهواره گریه میکرد بزرگه هم تنبیه کردم اونم پشت در گریه میکرد...یادش نباشه سخت ترین لحظات زندگیم بود بعد همسرم تا چند وقت پیش رو گوشی داشت ازش خواستم حذف کنه😔😔ببین مبگم من اگه یکی داشتم کمک حالم خیلی شاید شرایطم فرق داشت ...حسرت هم میخورم میگم همه اینا گذشت کاش بیشتر لذت برده بودم از اون بوی خوبشون و معصومیتشون دلم تنگ میشه فقط برای کوچواو بودنشون شیرین تر بودنشون

من ک ایقد سخت بوده دیگه دلم نمیخاد برگردم عقب

دختر من خیلی شیطون بود و هست همش دارم لحظه شماری میکنم بشن ده پونزده ساله راحت بشم دیگه از بچه کوچیک زده شدم نگاه میکنم قربون صدقشون میزم اما خوشم نمیاد برگردم عقب احساس میکنم زندگی نکردم فقط بچه داری کردم همه چی داشتم بخاطرشیطونیاش مبلمان میز ناهار خوری تختخواب اینه شمعدون همه رو فروختم خونم دیگه هیچی نداره واسه این خیلی غصه میخورم واسه همین دوست دارم بزرگ بشن بتونم همه چی بخرم

نه استرس چرا من ذوق میکنم میگم چه زود داره بزرگ میشه البته بچه من شیطون و اذیت کن نبود اصلا

والا من الانشو ک دارم نگاه میکنم استرس کل بدنمو میگیده ولی کوچیک که بود آروم بود

من میگم کاش برگردم عقب

من که عشق میکنم فیلم های بچگیش میبینم پسرم منم فوق العاده شیطون بود هنوزم هست ولی ضعف میکنم واسه فیلماش حتی فیلمای شیطنتاش🤭

سوال های مرتبط