از ساعت ۲ منو مامانم داریم تلاش میکنیم این بچه بخوابه نشد ک نشد
با قربون صدقه، مهربونی، دعوا، یبار اینقدر عصبی شدم زدم رو پاش گفتم بخواب دیگه بی ادب 😞با بغل با تکون با سرپا
گیییییج بودا ولی مقاومت میکرد عین چی
ولش کردم گفتم شاید خودش بخوابه هی گریه هی نق بدتر عصبیم کرد
دقیقا دیگه ۴ خوابید، الان ازبس حرص خوردم معدم درد شدید گرفته
از بس بغلم بود وول خورد تو شکمم دلم درد میکنه 😭
از طرفی عذاب وجدان گرفتم بدجور چرا سرش داد زدم 😭
لعنت به این حاملگی که منو دیوونه کرده
خونه خودمون کمتر چالش دارم باهاش بهتر حرفمو گوش میده
ولی خونه مامانم یا جایی دیگه روانیم میکنه دیگه
اخه چرا یه بچه باید برای خوابیدن اینقدر دردسر داشته باشه 😞

۶ پاسخ

خب عزیزم چراباهاش بتزی نمیکنی تاخسته بشه خودت هم سرگرم میشی البته آدم تاخودش تجربه نکنه نمیتونه چیزی بگه ولی ایمجوری لجباز میشه نی نی بدنیابیادبدتراذیت میشی وقتی میدونی تنهایی راحت تری توخونه خودت بمون بچه هاهم توخونه خودشون اخساس راحتی دارن

خب شاید جاییش درد میکرده، یا حس کرده نی نی داری حساس شده جلب توجه میکنه، اینجور مواقع بغلش کن، یا بزارش رو پات لالایی بخون آروم بشه

نمیشه ولش کرد وقتی مقاومت میکنه تا خودش خسته شه بخوابه؟؟ اصرار کنی بدتر لج میکنن انگار.
البته من هنوز نینیم به دنیا نیومده واسه اطلاعات خودم میپرسم🤔 تئوری روانشناسای کودک میگن ولش کنید وقتی نمیخوابن یا غذا نمیخورن اصرار کنید لج میکنن ازیتتون میکنن

چند وقتش است

هی بابا عزیزم بچه گناه داره نزنش 😥😥

چند وقتشه
خب اگر خوابش نمیاد زورش نکن
بچه های منم روزا نمیخوابن

مقالات مرتبط

تسکین درد زایمان با استفاده از اسپری بینی
تسکین درد زایمان با استفاده از اسپری بینی
روانشناسی ازدواج
روان شناسی ازدواج چیست و چرا به آن نیاز داریم؟

سوال های مرتبط

مامان هیوا و هامین مامان هیوا و هامین ۶ ماهگی
بچه ها من دیگه واقعا دارم میترسم
اگه یادتون باشه من همیشه گفتم دخترم تا بخوابه دهن منو سرویس میکنه الان یه مدتیه هرشب مثلا ۱۱/۳۰ ببرمش تو تخت شروع میکنه تا یک ساعت بعدش ک بخوابه
گفتم شاید عادت کرده بدعادت شده
این دوشبه خونه مامانم شبا برمیگردیم تو ماشین میخوابه
ببین قبل ۱۲ بیدار میشه شروع میکنه گریه هق هق تا نیم ساعت
امشبم باز تو خواب یهو بیدارشد جیییغ داد گریه هق هق هرچی بغلش می کردم پسم میزد ولی میگفت مامان مامان
هرچی قربون صدقه رفتن نازش کردم انگار تو خواب بودا ولی بیدار بود
یه جوری هق میزد بابغض دوراز جونش گفتم الان قلبش وایمیسه
دیگه به هزار بدبختی یه ذره آب بهش دادم و بغلش کردم کلی دور خونه چرخوندم تا یکم آروم شد
خیلی ترسیدم ولی 😭😭😭بنظرم غیر طبیعیه دیگه این مدلی
اخرشم کلی لالایی خوندم تا خوابید
نمیدونم چی کار کنم دیگه، هزار جور فکر عجیب میزنه به سرم
نکنه دعایی چیزی گرفتن برای بچم
چرا سر یه ساعت خاص شروع میکنه چ خواب باشه چ بیدار 😭چرا هرچی میگم انگار نمیشنوه فقط هراسونه😭خودم یاد اون حالتاش میفتم گریم میگیره،😭😭
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان هیوا و هامین مامان هیوا و هامین ۶ ماهگی
یعنی آرزو به دلم مونده یه شب این بچه بدون گریه و بغض بخوابه
بعضی شبا بعد ک خوابش ببره خودم میشینم گریه زاری چرا هرکاری میکنم با بغض میخوابه
خیلی خیلی خیلی صبر میکنم و باهاش راه میام ولی گاهی ازبس بیخود هق هق میکنه دیگه عصبیم میکنه تشرش میزنم
یعنی هنوز یه شب نشده بدون اشک بخوابه
به محض ورود به تخت شروع میشه، یبار میگه بریم خونه مامانجون میگم چشم الان شبه فردا میریم، هی بوسش میکنم هی نازش میکنم
شعر میگم قصه میگم
ایندفعه میگه فلان چیز میخوام بهش میدم
نه اینو بردار برمیدارم نه اونو بیار میارم
مامانمم اینجا باشه بازم یه نوع دیگه بهونه میگیره گریه بکنه
یعنی هرچی میگه و میخواد با بغض و هق هق
هی میگم عیب نداره بچس ولی عادت شده براش
دکترم بردمش آزمایش هم دادم همه چیش سالمه
۲_۳ ماهی هست اینجوریه
ازبس بهونه میگیره تا خوابش ببره
با بغض که میخوابه انگار خنجر میزنن تو قلبم
الانم ۳_۴ روزیه که پستونکشو ازش گرفتم یعنی یه ده روزی طول کشید هی کم کم سرشو قیچی کردم که به تهش رسید بعدم مثل این کلیپه بستمش بادکنک گفتم باهاش بای بای کنیم که اگه گفت پستونکو بیار بگم رفته تو آسمون
کلی خوراکی خوشمزه براش میگیرم، هرروز براش جایزه میگیرم که این دوره هم بگذره که ببین دختر خوبی هستی این جایزه رو فرشته مهربون برات آورده
ولی بازم فایده نداره، بدجور بهونه پستونکشو میگیره
دیشب خونه مامانم ازبس گریه کرد همه بهم حرف زدن، توظالمی تو بی درکی چیکار داشتی پستونکو اعصابم خورد شد، بابام مامانم میخواستن برن یراش بخرن پاشدم اومدم خونه
الانم ازبس گریه کرد یکم مونده بود برم بیارم براش
طاقت ندارم اینجوری عذاب بکشه 😞😞
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان مانلی مامان مانلی هفته بیست‌ونهم بارداری
سلام بچه ها شب همگی بخیر
بچه ها یه سوال من امشب بدجور هوس نسکافه کردم تو بارداری اثلا نخوردم ولی امشب بد هوس کردم دیگه همسرم با شیر واسم درست کردش بعد چند ماه یه بار خوردم مضر که نیست نه آخه خیلی دیگه جلو خودمو گرفتم امشب نشد دیگه طاقت از کف دادم 😋😁
مشاهده ۱۵ پاسخ دیگر
مامان فندوق😍 مامان فندوق😍 روزهای ابتدایی تولد
خونه مامانم اینا هستم استراحت مطلقم..تو اتاق رو تخت خوابیدم 😭.. هی مهمون میاد اینجا.. منو میبینن میگن چته چیشده.. میگم کمرم و دلم درد میکنه دکتر گفته باید بخوابی... دیگه خسته شدم 😭😭 بهم سخت میگزره.. الان باز زنگ زدن یکی دیگه میخواد بیاد اینجا.. استرس دارم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان گل پسرام🤍💛 مامان گل پسرام🤍💛 روزهای ابتدایی تولد
دلم برای پارسال این موقع هام تنگ شد😕
قشنگ بیدار میشدم غذا میذاشتم به خونه می‌رسیدم با پسرم می‌رفتیم اینور اونور،عصرا میرفتم باشگاه،اندامم اوکی شده بود هرچی میخواستم میپوشیدم،موهامو لایت کرده بودم،همش دورهمی بودم☺️
ولی الان اصلا حال هیچ کاری رو ندارم اینقدر دلم و کمرم و پاهام درد می‌کنه...
سرما هم خوردم دیگه بدتر🥲
کاش این دوماه باقی مونده هم زودتر بگذره نی نیمو زودتر بغل بگیرم....
بچه داری هرچقدر هم سخت باشه به نظرم از حاملگی راحت تره موافقین ؟
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان ایهان مامان ایهان هفته سی‌وچهارم بارداری
خانما من معده درد شدید داشتم از بچگی این درد با منه تا سرم نزنم خوب نمیشم یه امپول گچی مال معده درد بهم داد و با یکی دیگه اون ابکی بود الان زدم خوب شدم خودم ازاد از دارو خانه گرفتم بنظرتون خیلی برا بچه ضرر داره
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان امیرسام🩵👶🏻 مامان امیرسام🩵👶🏻 ۴ ماهگی
اخه چرا این بچه با من لج کرده😔عصر تکون خورد الان باز غذا خوردم اصلل تکون نخورده چرا امروز انقدر اذیت میکنه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان علی مامان علی هفته سی‌وچهارم بارداری
سلام خانما دیشب تو خواب یه جور دردی تو شکمم داشتم ولی بچه تکون میخورد دردش اذیت کننده بود ن اونقد شدید ک نمیشه تحمل کرد ن جوری ک میشه بیخیالش شد الانم درد ندارم شکمم سفت نشده ولی امروز انگار بچم کمتر تکون خورد صبح هم خودشو جمع کرده بود کز کرده یه طرف شکمم بنظرتون نیاز به نگرانی هست یا دیگه نرماله این دردا تو این هفته ها
مامان دو فرشته مامان دو فرشته ۴ ماهگی
چرا تو بارداری یهویی بی دلیل گریه میکنم ،🥺دیشب تنها بود خاستم از سر جام بلند شم واژنم و لگنم درد میکرد دوباره نشستم بعد شروع کردم به گریه هی به خودم میگفتم خسته شدم دیگه ازین وضعیت ،😣کی تموم میشه و من راحت بشم ،
اصلا ی فاز عجیبی گرفتم همش گریه میکردم فک کنم دارم دیوونه میشم از بس بم فشار اومده از بچه داری و بارداری ،😵‍💫
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان 🩵آراد.دخترم🩷 مامان 🩵آراد.دخترم🩷 هفته سی‌وششم بارداری
وای خدا دیگه دارم از پسرم دیوونه میشم انقد عصابمو خورد میکنه ننیتونم اصلا خودمو کنترل کنم انقد داد میزنم و گریه میکنم 😔 چیکار کنم واسه بچه تو شکمم نگرانم نمیدونم چیکار کنم با این بچه
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان آروین شروین مامان آروین شروین ۱ ماهگی
پسرم از کشوهای دراور مامانم رفت بالا جوراب پاش بود سرخورد دندوناش محکم خورد به لبه یکیش شکست یکیش ترک برداشت 😣🥺 انقد محکم خورده جای دندوناش سوراخ افتاده رو چوب بخیر گذشت بدتر نشد
ازبس حرص خوردم سرن درد میکنه کمرم گرفته از درد
اگه یه روز یه ضربه به تودش نزنه روزش شب نمیشه 🤦‍♀️
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان هیوا و هامین مامان هیوا و هامین ۶ ماهگی
خیلی اعصابم از دست خودم خورده
نمیدونم چرا اینقدر بیشعور و عصبی شدم
من ازگل نازک تر به بچم نمیگفتم، این یه ماهه به حدی عصبی و پراخشکر شدم سریع عصبانی میشم و دعواش میکنم
خدا منو لعنت کنه، خیلی سعی میکنم خودمو کنترل کنما ولی یهو خبر مرگم از کوره در میرم 😭
چندوقته همش نق نق میکنه گریه زاری میمنه هی بهانه میگیره منم عصبانی میکنه، بعدش ازش معذرت خواهی میکنم یا بغض میکنه گریه میکنه خودمم باهاش گریه میکنم
گناه داره دلم نمیخواد صدامو بالا ببرم 😭
ازخودم و حال این روزام متنفرم، دلم میخواد کله خودمو بکنم
هرچقدر بی اهمیتش میکنم، بهش میگم مامان حرف بزن گریه نکن من نمیفهمم عزیزم، تشویقش میکنم، براش جایزه میخرم انگار نه انگار
وقتی هم گریه میکنه عذاب وجدان میگیرم گریه میکنم
من واقعا مادر بی لیاقتی هستم 😭😭😭
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان آیدین و تودلی مامان آیدین و تودلی هفته سی‌وششم بارداری
مامانا با گاز گرفتن بچه هاتون چی کار میکنید دستم کبود شد دیگه به گریه میفتم امروز سه بار گازم گرفت که کبود رد دندون هاش موند عصبی شدم سرش داد زدم کتکتش زدم خیلی درد گرفت 17ماهشه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان 🩵🍼samyar🍼🩵 مامان 🩵🍼samyar🍼🩵 ۶ ماهگی
ای خدااااا چقد حاملگی با ی بچه دیگه سخته😭😭😭😭😭😭
من دیگه خیلی سختم شده کار کردن ی ذره سرپا وایمیسم کمر درد پادرد میگیرم
از اینورم پسرم هی میریزه هی باید جم کنم 😭😭😭😭
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان امیرعلی جیگر مامان امیرعلی جیگر هفته سی‌وسوم بارداری
هوووووف با پسرم دعوام شد 🫠🫠🫠اینقده بدم میاد به سینه هام دست میزنه که نگووو میام بغلم یا دهنشو می‌چسبونه به سینه هام یا با دست فشار میده میدونه من بدم میاد ناراحت میشم بغلش نمیکنم باز انجام میده یکساله نتونستم از سرش بندازم میخواد منو اذییت بده با دست سینه هامو هی فشار میده هی میخوام بی تفاوت باشم نمیشه دعواش کردم ...الانم با دست زدم از سینه هام.. کلید ماشین برداشتم گفتم میرم سینه هامو عمل کنم بردارم نی نی هم بگم دربیارن نی نی نیارم ..آمدم بغلم کرد ..الانم باهاش حرف نمیزنم میگم دیگه بغلت نمیکنم پسر بزرگ شدی بغل من نیا😬😬😬چیکار کنم به نظرتون دست خودم نیست دستش به سینه هام میخوره اعصابم خورد میشه در حد یک ثانیه هستا همون عصبیم میکنه
مشاهده ۲۲ پاسخ دیگر