خیلی اعصابم از دست خودم خورده
نمیدونم چرا اینقدر بیشعور و عصبی شدم
من ازگل نازک تر به بچم نمیگفتم، این یه ماهه به حدی عصبی و پراخشکر شدم سریع عصبانی میشم و دعواش میکنم
خدا منو لعنت کنه، خیلی سعی میکنم خودمو کنترل کنما ولی یهو خبر مرگم از کوره در میرم 😭
چندوقته همش نق نق میکنه گریه زاری میمنه هی بهانه میگیره منم عصبانی میکنه، بعدش ازش معذرت خواهی میکنم یا بغض میکنه گریه میکنه خودمم باهاش گریه میکنم
گناه داره دلم نمیخواد صدامو بالا ببرم 😭
ازخودم و حال این روزام متنفرم، دلم میخواد کله خودمو بکنم
هرچقدر بی اهمیتش میکنم، بهش میگم مامان حرف بزن گریه نکن من نمیفهمم عزیزم، تشویقش میکنم، براش جایزه میخرم انگار نه انگار
وقتی هم گریه میکنه عذاب وجدان میگیرم گریه میکنم
من واقعا مادر بی لیاقتی هستم 😭😭😭

منم همینجوری ام.دست خودم نیست.طاقت گریهاشو ندارم.استراحت مطلقم خونه مادرم.نمیتونم براش کاری بکنم.خیلی ناراحتم.☹️

وای دقیقا مشکل من و پسرم
یعنی از خودم متنفر میشم به خدا

اصلا این طور نیست شرایطت خاصه .به خودت فرصت بده .قبل هر رفتاری حتما چند ثانیه سکوت کن و به این فکر کن که تو به دنیای آوردیش و باید مثل یه دوست باهاش تا کنی .....
محیطو برای چند دقیقه ترک کن نفس عمیق بکش .و مدام اینو تکرار کن که بچست و نمی‌فهمه داره چیکار می‌کنه .انشالله میگذره این دوران .....

بچها متوجه میشن وقتی مادر حوصله نداره یا کار زیاد داره میفهمن برای همین بیشتر بهونه میگیرن سعی کن خودتا خوب نشون بدی یه جورایی تظاهر کن همه چی خوبه

با مشاورم مشورت کنی خوبه

سر شوهرت خالی کن ولی بچه رو کار نداشته باش اون الان خیلی بی پناه شده بخاطر شرایط شما
تازه دومی بدنیا بیاد خیلی بیشتر نق میزنه چون احساس تنهایی و بی توجهی میکنه

منی که افسردگی‌و اظطراب بی مورد دارم..کاش دوران بارداریمون به خوشی و زود تموم بشه..برای منم دعا کنین دارن دیوونه میشم از اظطراب...

عزیزمممم این چ حرفیه بخدا همش واسه هوررمانست اینجوری میشیم .اتفاقا تو بهترین مامانی هیشکی از براش مثه تو نمیشه یه کم خودتو کنترل کن ولی دیگه ماهم تقصیر خودمون نیست .به فکر بچه هات باش چیزی نمونده خوب میشی

منم دقیقا همینجوریم و واقعا دیت خودم نیست

به خدا منم مشکل تو رو دارم 😢