مامانا کیا مث منن خیلی نگرانم 😓
من بااینکه باکلی سختی باردار شدم ولی الان که دارم به آخرای بارداریم میرسم و به زایمان نزدیک میشم همش حس افسردگی دارم . واقعا یه روزایی حس میکنم نمیتونم مادری کنم همش دلم میخواد بشینم گریه کنم فک میکنم بچمو دوس ندارم . خیلیم عذاب وجدان میگیرم وقتی اینجوری میشم ولی دست خودم نیس بیخود و بی جهت صبح که پامیشم همش میگم کاش حامله نبودم واقعا اعصابم خورد میشه . چکار کنم بنظرتون یکم از لحاظ روحی بهتر بشم؟؟

منم با اینکه واقعا میخواستم بچه رو ، الان همش میگم کاش باردار نبودم ، حس میکنم نمیتونم ، شکمم تو آینه میبینم میخوام گریه کنم

حتما ورزش بکن و کلاس های بارداری شرکت کن و خودت رو سرگرم کننده چون الان اینجوری هستی ممکنه بعد زایمان مشاوره لازم بشی بانو
راستی به همسرت هم بگو بیشتر بهت توجه و محبت کنه یکی از دلایل کمبود محبت از سمت همسر هم میتونه باشه

وااا همش منتظر هستم بهش برسم شیرش بدم بیدار بمونم براش لباس بخرم اصلا اینجوری فکر نکردم بچه سوم هست

عزیزم به خاطر هورموناته وقتی بچت بیاد بغلش کنی اون مهر و محبت مادرانتم میاد نگران نباش هیچکس به اندازه خودت نمیتونه بچتو دوس داشته باشه

عزیزم منم یه مدت اینجوری بودم اصلا هیچ حسی به نینی نداشتم افسرده بودم گریه میکردم پیش کسیم نمیگفتم ولی الان بهتر شدم طبیعیه ولی سعی کن از این حسا دوری کنی خودتو به یه چیزی مشغول کن

طبیعیه و میگذره ممکنه چند روز بعد زایمانم اینجوری باشی هورمونا ک اوکی بشن حالت عالی میشه

خیلی طبیعیه این فکرا رو همه داریم تو سرمون بالاخره یه اتفاق جدید و بزرگ داره میفته برامون باید به خودت حق بدی اصلا عذاب وجدان نداشته باش تو داری وارد یه دنیای جدید میشی حق داری بترسی

عزیزم بخاطر هورمون هامونه منم همینطورم بعد فکر کردن به این موضوع هام عذاب وجدان میگیرم ک چرا ناشکری کردم

هورمونات بهم ریخته عزیزم طبیعیه