طبیعی بعضی وقتا ناراحت میشم میگم داره تند تند بزرگ میشه دیگه این هامین کوچولو نیست که تو بغلم باهاش بازی میکنم دیگه بزرگ میشه با همسنا خودش بازی میکنه از الان دلم تنگ شد خیلی لذت میبرم همش دوست دارم کنارش باهاش باهاش وقت بگذرونم به شوهرم میگفت بزرگ شد دوباره یکی دیگه بیاریم اندازه هامین باشه خدایش بوی بدنش بهشتم من از خدا دیگه هیچی نمیخام

اخ منم دقیقا اینجوریم خیلی زود دارن بزرگ‌میشن🥺

با این پیامت بغضی شدم🥺
دل منم تنگ میشههههه
منم خیلی دوست دارم دخترم وقتی بزرگ شد یه نی نی دیگه بیارم

باز من دوس دارم زودتر بزرگ شه بتونم راحت تر باهاش وقت بگذرونم هم صجبتم شه😍

من باز دوس دارم بزرگش کنم بره زن بگیره راحت بشم😂😂😂🤦‍♀️🚶‍♀️

حالا من غمم اینه چرا شیر نمیخوره چرا بزرگ نمیشه ولی دلم واسه وقتی تو شکمم لگد میزد تنگ شده

وای اره من صبح تا شب نگاش میکنم میخوام از لحظه به لحظه ی بچگیش لذت ببرم

همه اینا ب کنار
من فوبیای اینو دارم که ایا اونم همین قدر وابسته من میشه
خیلی دوس دارم همیشه کنارم باشه

وای آره منم خیلی ناراحت میشم دلم برای این روزاش تنگ میشه
یه وقتا میشینم گریه میکنم
میگم چطوری لحظه ای از خودم دورش کنم
به مدرسه و دانشگاه و حتی زن گرفتنش فک میکنم
از اینکه داره بزرگ میشه و به قولا بعد دیگه نمیشه اینجوری بغلش کرد بغض میکنم
دلم میخاد هر روزش رو ثبت کنم
هر روز ازش عکس و کلیپ بگیرم
یه وقتا نمیشه
بعد حسرت میخورم
میگم چرا نگرفتم
امروز داشتم میگفتم میشه ازش عکس و کلیپ گرفت صداشم میشه ضبط کرد ولی بوشو چیکار کنم
حتی الان دارم اینا رو مینویسم گریم گرفته
منم خیلی دوسش دارم
همش میگم نمیدونم اونم بزرگ شد ما رو همینقدر دوست داره