۷ پاسخ

عزیزم بچه منم همین بود .جوری ک دیسک گردنم برگشت .یعنی دست و پامو میلرزیدن اینقد سرپا تکون میدادم اما بازم گریه میکرد .
من دکتر بردم .گفت کولیک شدید داره .دارو هم نوشت اما گفت دارو تاثیر نداره .و باید بسازی تا بشه دو سه ماهش .دختر من از دوماهگی کمتر شد

شیرخودتوبهش میدی؟

بایست بفهمی گریه‌اش از چی شاید جیش کرده بدنش میسوزه چک کن ببین دل درد داره گریه‌اش متفاوتی سرچ کنی گوگل انواع گربه‌ای بچه میاره بالا . یا شیرت سیرش نمیکنه . یا نمیتونه پی پی کنه همه اینارو بایست بفهمی بزن گوگل

ببخشید میشه بپرسم چطور شد که سومی هم آوردین؟ من به دومی هم فکر میکنم میخوام فرار کنم فقط

من یادمه بچم همینطوری بود
دکتر بهش ی قطره گیاهی داد ۳ قطره می‌ریختم تو شیرش می‌خورد اذیتم نمیکرد یادم اومد قطره سوپرمینت باریج

شربت اهورا نی نی بهش بده کم نده ک اثرنداشته باشه

صدای سشوار بزار ساکت میشه

سوال های مرتبط

مامان سبحان و داداشیا مامان سبحان و داداشیا ۵ سالگی
مامانایی که نوزاد آروم دارین فقط بشینین روزی هزاربارخداروشکرکنین که این یه موهبت الهیه نصیب شماشده بچه من دوماهشه بخدا دهنم سرویس کرده ازبس که این بچه گریه وبی قراری میکنه و جیغ میزنه دکترهم بردم سه نمونه قطره هم براکولیک بهش دادم و افاقه نکرده خودمم پرهیزغذایی میکنم و دارو گیاهی که برا نفخ خوبه مرتب مصرف میکنم ولی دریغ از یه ذره تاثیر
نافش هم اندازه یه نارنگی باد کرده و قلمبه زده بیرون پیش دوتادکتر جراح بردیم میگن صبرکنین تا خودش کم کم درست بشه چیزی هم نمیخواد روش ببندید ولی مگه این بچه آروم میگیره که نافش بخواد بره داخل و خوب بشه حیرون موندم چیکار کنم دیروز واکسن دوماهگیشو زدیم قیامتی هم بپا کرد ختنش هم موتده که بااین اوضاع فعلا نمیشه اسمش هم بیاریم
دوتابچه آخری شیربه شیرن دیگه چیزی ازم نمونده همش میگم خدایا یعنی من دوباره رنگ و روی آرامش رومیبینم یعنی دوباره میتونم برم بیرون برم خرید برم خونه مامانم خداشاهده بابام ده روزپیش فوت شده من نه دیدمش نه تونستم برم مراسمش نه تشییع جنازش 😭😭فقط اسیر شدم تو خونه
مامان پسملی و دخملی مامان پسملی و دخملی ۵ سالگی
سلام مادرا، من دخترم ۱۹ ماهشه وزن تولدش ۳۵۰۰ بود الان ۹۵۰۰ خیلی بدغذاس و شیرخشک هم از چهار ماهگی به بعد به هیچ عنوان نخورد شیر خودمم خیلی کمه دقیقا هم از چهار ماهگی وزنش کم شد فقط از روی عادت میک میزنه جوریه چند روز پیش گذاشته بودم پیش مامانم آنقدر دخترم گریه کرده بود مادرم مجبور شده بود سینه خودشو( که هیچی نداره و آخرین فرزندش منم )گذاشته دهنش و دخترم مکیده و خوابیده بود و شبا هم اصلا خواب درست حسابی نداره ۲۰بار تا صبح بیدار میشه و شیرمیخواد، منم دو سه هفتست شیرمو تدریجی کم کردم و دو روزه قطع کردم خوراکی و مایعات همش دستمه بهش میدم.روزا اصلا شیر نمیخواد ولی شبا خیلی بی قراری میکنه شوهرم امروز گفت باید تا دوسالگی میدادی گناهش گردن خودت، این حرفش خیلی روم تاثیر گذاشته همش میگم کاش از شیر نمیگرفتمش خیلی مادر بدیم چیکارکنم وقتی دخترم میگه میمی یا گریه میکنه منم پا به پاش گریه میکنم جیگرم آتیش میگیره به نظرتون با این شرایط دوباره بهش شیر بدم؟