سلام ی مشکلی برام پیش اومده سپهر از روزی گ دنیااومد روزی دوساعتم ک شده تنها میموند خونه ی مامانم اینا . مامانم اینام خیلی دوسش دارن و بیشترازمن نازشو میکشن . خلاصه اونجا خیلی خوشال بود ‌ میرفت بازی میکرد بعد از دو س ساعت یا ۵ ساعت میاوردنش یامن میرفتم . الان دو سری ک رفت خونشون گریه کرده بود و گفته بود مامان .. حالا امشب بردم بزارمش اونجا گریه کرد گفت مامانم بیاد . منم نمیتونسم برم و برگشتیم خونه . ینی شدیدا وابسته من شده دیگ اونجا نمیمونه .. چیکارکنم چرا اینجوری شده؟ تو خونه هم حوصلش سرمیره خب
اینم بگم هیچ جا جز خونه مامانم نمیریم و کلا جز خونه ی مامانم ثانیه ای نذاشتمش پیش کسی
دیشبم ک مهمونی بودیم همش گریه میکرد میگفت بریم خونه . این وابستگی ب خونه و من از کجا میاد چرا اینجوری شده؟ با مشاور صحبت کنم ینی؟ ممنون میشم تجربهاتونو در اختیارم بزارین💖

پسرمنکه ازاول وابسته من بوده به نظرمن بچتون بیشترخودشمارومیخوادیه مدت نذاریدبمونه تااین استرسی که بخاطرنبودنتون گرفته ازبین بره

بچه عاقل و بزرگ شد
مادر و پدر میخواد

به نظرم هیچ کس جای شما دو نفرو نمیگیره

دختر منم هنوز بی من جایی نمونده
و حتی بغل دایی و ...هم نمیره
یا راحت نمیره

اتفاقا بسیار باهوش و اجتماعی هست
اما وابستست

بچگی حتما خسته شده و تو خونه ی خودش رلهت تر هست با وسایل خودش

سلام بله با مشاور مشورت کن، سن اضطراب جدایی از ۹ ماهگی هست تا ۱۸ ماهگی که گذشته. اما این که وابسته شده شاید احساس کم توجهی میکنه، باید لبریز از توجه باشه از سمت شما تا احساس اطمینان داشته باشه، آین ها رو بر مبنای دوره ای که دارم میگم گفتم ممکنه با مشاور حرف بزنی و نظر دیگه ای داشته باشه، حتما جدی بگیر و مشاوره بگیر به سایت مامانی نو سر بزن شاید کمک کنه محتوی داخلش

فکر میکنم دیگه بزرگ شدن میفهمن پسر منم کوچیکتر که بود با باباش چندین ساعت میرفتن بیرون شوهرم میگه الان که میشبنیم تو ماشین سریع میگه مامان مامان

همسایه ما بچه ش کوچیک بود میزاشتش پیش مامانش می‌رفت مسافرت بعد چندبار بچه از نبود مامانه ناراحت شده بود دیگه بهونه گرفت نرفتن تنها مسافرت

طبیعی عزیزم.از این سن به بعد اضطراب جدایی میگرتشون.دقیقا پسر منم عین اقا سپهر شما بود هرروز روزی دوساعت پیش خواهرشوهرم بود ولی الان دیگه بدون من نمیره

رادمانم دقیقا همینطوره دقیق شرایطت مث منه

دخترمنم همینطوری شده دوس داره شب روتختش بخوابه و ما باشیم بدون من نمیمونه

مشاور چرا؟؟دیگه ذهنش یاز شده و میخواد پیشش باشی