چرا منتظر بودم تو یکسالگیش معجزه بشه! فکر میکردم خودش تنهایی بازی میکنه دیگه کمتر بغل میخواد...شلوار از پام در میاره😅

تو منی یا من توام 😅 طفلکی همش آویزون منه همش داره نق می زنه راه رفتنم اصلا بلد نیست همشم میفته زمین گریه میکنه یک لحظه من آرامش ندارم حتی دسشویی ام باهامه ...به امید دو سالگی انشالله مستقل تر بشن 😅

پسر من جالبه چه من چه باباش چه داداشش بریم دستشویی گریه می کنه کلا با دستشویی رفتن ما مشکل داره انتظار داره ما هم مثل خودش پوشک ببندیم

دقیقا

پسر منم همین طور شده همش بهونه می گیره جیغ می کشه بغل می خواد دستشویی هم می ریم پشت در میشه گریه می کنه طوری که نفسش میره