خانما پسرم از یه حرکت‌هایی خیلی می‌ترسه.مثلا امروز با دوستش داشت تفنگ بازی میکردن دوستش عروسک داشت دستش با تفنگ زدش مثلا گفت بچتو کشتم ،به پسرم گفت. یکدفعه دیدم بلند گفت مامان و گریه افتاد بغلش کردم نوازش کردم آروم شد.یدفعه یادم افتاد که چند وقت پیش هم خونه همین دوستش داشتن بازی میکردن که دوستش سر ماشین رو جدا کرد یدفعه آریا چنان جیغی کشید از ته دلش که خیلی طول کشید تا آروم بشه جوری که من وحشت کرده بودم و ترسیدم ،استرس داشتم که اگه دوباره اینجوری بشه چیکار کنم. حالا نمی‌دونم چرا پسرم اینجوری میشه یه دفعه. از اینجور بازی ها میترسه یا یه چیزی دیده میترسه ،نمیدونم چشه ،فقط نگرانم. لطفاً راهنمایی کنید. اینم بگم بازی های هیجانی دوست داره مثلا قایم میشیم یدفعه من هووو میکنم وقتی پیدام می‌کنه غش می‌کنه از خنده . یا میگه بیا ادا دربیار من خودمو ترسناک میکنم ☺️ اونم قهقهه میزنه. میشه راهنمایی کنید منو که چرا دو سری اینجوری کرده؟؟؟؟

۵ پاسخ

عزیزم ب نظرم حتی اگه یه موضوع ساده ام باشه باید با مشاور درمیون بذاری. این ریز مسائل تو اینده موجب مشکلات دیگه ای نشه .از مشاوره های تلفنی استفاده کن .من خودمم باید همینکارو کنم.چون پسر۳سالم ،اسباب بازی هایی ک صدا داره روشن میکنم خیلی با ترس داد میزنه و مانع روشن کردنشون میشه .نمیدونم چرا و تازه ب این نتیجه رسیدم ک هر کسی نظریه ای برای خودش داره ،من باید مسیر اصولیو برم که علت اصلیشو پیدا کنم و استرسشو برطرف کنم

جلو پسرت دعوا کردی باشوهرت ؟

چه اشکال داره دقیقا پسر منم مثلا ماشینشو محکم بندازه یهو ناراحت میشه گریه میکنه یا مثلا من ی خورده عصبانی باشم در کمدو محکم ببندم میترسه گریه میکنه ب نظرم به خاطر اینه که احساس میکنن اشیا هم جون دارن و براشون ناراحت میشن

عیب نداره پسر منم از یه سری چیزا میترسه

شاید یچیزی تو اون حرکات میترسوندش

سوال های مرتبط

مامان کیان مامان کیان ۳ سالگی
مامانا خیلی خسته ام پسرم بشدت لجباز هست خدا نکنه من یا باباش باهاش با عصبانیت حرف بزنیم یا اینکه دستمون بهش بخوره تا یک ساعت گریه میکنه که چرا اینجوری گفتی یا چرا اینجوری چشماتو واسه من در اوردی وقتی هم به گریه بیفته هیچ جوره نمیتونیم ارومش کنیم بخاطر همین تا الان هر کاری کرده حرف بدی هم که زده بی توجهی کردم امشب دیگه رو ماشینش وایستاده بود هر چی گفتم بشین میفتی گوش نکرد یهو افتاد فقط یک ساعت گریه میکرد چرا من افتادم یک جوری رو مخم بود که اعصابم را خورد کرد زدم در کونش حالا از اون گریه خلاص شد یک ساعت دوباره گریه را شروع کرد چرا منو زدی دیگه واقعا بریدم نمیدونم چکار کنم صبح هر لحظه که من بیدار بشم این بنده خدا با من بیدار مییشه و گریه میکنه تو چرا بیدار شدی بخدا چند صبح که دیگه از ترس این واسه نماز صبح بیدار نمیشم من اگه تا دو ظهر بخوابم این هم میخوابه ولی فقط اخساس کنه که من نیستم کنارش بشدت گریه میکنه تو چرا بیدار شدی اگه دم دمهای ظعر بیدار شیم چیزی نمیگه خسته ام نمیدونم چکار کنم
مامان شاهان مامان شاهان ۲ سالگی
مامانا لطفا جواب بدید خیلی بهم کمک می‌کنه🙏🙏
من امروز صبح پسرم صبونه خوردیم و یکم آهنگ براش گذاشتم ولی بازی نکردیم تا ظهر بردمش پارک ۲ساعت تو پارک بودیم بعدش ناهار خورد و گفتم بخاب یبار هم بهونه گرفت منم با زور بغلش کردم گفتم بخاب که گریه کرد و رفت و اصلا نخوابید
بعدش میوه دادم کمی با عروسک بازی کردیم و توپ بازی و ۲۰دقیقه با گوشی بازی کرد وقتی میام خونه مادرم میمونم همش تلویزیون روشنه و هی نگاه می‌کنه از ترس بابام نمیتونم تلویزیون رو خاموش کنم
بعدش هم ماشین بازی کرد پسرم و محکم زد تو پهلو مادرم منم عصبانی شدم و اخم کردم گفتم نزن ماشین رو برمیدارم آخه خیلی چنگ میزنه یا آسیب می‌زنه به منو مامانمم فقط
بعد با زور بلندش کردم و گریه کرد ولش کردم
شام خورد دوباره دستشویی رفتیم فقط دست میزنم شلنگ دستشویی یا دست می‌کنه تو توالت فرنگی...منم گفتم اجازه نداری دست بزنی آلودست با داد
الان خوابیده و کلی عذاب وجدان که مامان خوبی نیستم عصبیم😭😭😭بچمم اذیت کردم
این جا پدر اصلا وجود ندارد چون تا غروب سرکارش و بعدش تو گوشی حتی خونه مادرم اینا که باشم
مامان آقای کوچک مامان آقای کوچک ۳ سالگی
بچه ها من واقعا خستم حالم از خودم از همه از همه چی بهم میخوره دلم میخواد برم یه جای خیلی دور تنهای تنها باشم چشمم هیچ آدمی رو نبینه
پسرم از صبح که پا میشه همش غر میزنه نق مییزنه گریه می‌کنه .امروز قراره نصاب بیاد خونمون کل آشپزخونه بهم ریخته بود داشتم تمیز میکردم آنقدر جیغ زده نق زده که حس میکنم سرم میخواد بترکه هرچی باهاش آروم حرف میزنم گوش نمی‌ده آنقدر ادامه میده تا کفری شم سرش داد بزنم ولی وقتی یکی خونمونه یا میریم خونه ی کسی آنقدر آرومه بازی می‌کنه که همه میگن چرا صداش در نمیاد یه ذره ام خودش تنهایی بازی نمیکنه .همش باهام لج بازی می‌کنه انگار موقع خوابش خیلی اذیت می‌کنه بیشتر اوقات یک ساعت تمام رو پام دهنم کف می‌کنه بس که شعر و قصه میخونم آرومم واینمیسته که همش وول میخوره یه وری می‌خوابه هی میگم درست بخواب لج می‌کنه از کوچیک ترین چیزم می‌ترسه یه بچه حتی کوچیک تر از خودش بیاد سمتش می‌ترسه از موتور از صدای جارو برقی و... اصلا نمیتونه از خودش دفاع کنه اگه کسی یه اسباب بازی ازش بگیره همینجوری وایمیسته نگاه می‌کنه بعد برای من همش جیغ میزنه لگد میزنه چیز پرت می‌کنه ولی فقط با من الان دارم از پوشک میگیرمم هی لج می‌کنه بهش تو دستشویی میگم بشین شعر میخونم و برچسب میزنم باز همش وایمیسته چیکار کنم خستم بعضی وقتا سر خوابش امروز یه بارم سر دستشویی کتکش زدم ولی خیلی خودم ناراحت میشم چیکار کنم؟خستم خیلی