۱۴ پاسخ

به هیچ وجه من وقتی با شوهرم ازدواج کردم ۱۲ سالم بود نمیدونم اسمش عشقه یا وابستگی هر چی که هست حتی با فکر کردن به طلاق ناخواگاه اشک میریزم من انقد وابسته شوهرمم ک حتی ی ثانیه بدون اون بودن روانیم میکنه حتی حتی حتی اگه بهم خیانت هم بکنه فک‌نکنم بتونم جدا شدن چون زندگی کردن بدون اون رو بلد نیستم 😑😑😑😑😑

طلاقو ول کن 😂مای بی بی نکردی؟؟

مامان اوش زیر تایپیک یکی از خانوما گفته بودی بچه شما ام لک قهوه ای داره
چن تان،،؟؟دکتر بردی؟؟؟؟پسر منم داره اخه

من شده برای ترس همسرم بگم یکی دوبار تو بحثای شدید
ولی فقط حرفه
هیچوقت نمیتونم فکرکنم بهش چون بی نهایت بهش وابسته ام و زندگیمو دوست دارم
زندگی بالا پایین داره همیشه بر وفق مراد نیست

بس اول افسردگیتو درمان کنی نود درصد مشکلاتت حل میشه
طلاق واس وقتیه که دیگه هیچ چیزو هیچ کس نتونه برات کاری کنه ولی الان مشاور،پزشک خیلیییی وقتا دیدم حتی دورو بر خودم دعانویس زندگیارو درست کرده
طلاقو واس گزینه آخر زندگیت بزار

هرروز فک میکنم ولی دوس ندارم بچم مثل خودم بچه طلاق باشع همه آسیب و بچه میبینه تا جایی ک بشه تحمل میکنم و سعی میکنم درس کنم زندگیمو بچم ب جز من پناهی نداره هیچکس مثل مادر خود آدم نمیشه هیچکس مثل مامان بجه ب بچه دل نمیسوزونه حتی پدر

چرامخای طلاق بگیری

بار ها و بارها
ولی بخاطر محدودیت ها نتونستم

بعضي اوقات براي بعضي زندگيا طلاق بهترين انتخابه ،هم براي خود زن هم بچه ،اما نه اگه بتونن زندگي كنن و باهم كنار بيان كه حيف زندگي كه خراب شه تهش طلاق رو بايد انتخاب كرد

سخته بابچه میخوای جدابشی؟؟

زندگی وجوانیت رو بزار برا بچت چون تمام سرمایه انسان فرزند پس بسوز وبساز وتوکل کن حتما همه چی درست میشه

واییی فقط کونش😂 ای جانم ،،،این فکرا اثرات افسردگیه😄

نه دیگه یبار طلاق گرفتم برا ۷۰ پشتم بسه دیگه فکر نمیکنم

اگه زندگی انقد بده که به طلاق فکر‌میکنی چرا بچه اوردی.

سوال های مرتبط