نمیخوام ناشکری کنم خدایا مرسی که پسرمو بهم دادی. اگه حرفی بزنم همه میگن ناشکری نکن ولی چقد دلم میخواد برگردم به زمانی که بچه نداشتم محدود نبودم حس میکنم مادر خوبی براش نیستم و لیاقتشو ندارم بچمم اصلا آروم و قرار ندارع به هیچکارم نمی‌رسم حوصله خودمم ندارم خیلی سخته با این وضع چجوری میتونم براش یه مادر خوب باشم. 😪

ناشکری نیست همه ماها ی روزایی خسته میشیم کم میاریم خیلی عادیه که بخوای بخوابی بخوای مال خودت باشی این اصلا باعث نمیشه که تو مامان بدی باشی
من خودم حسرت ی حموم بیشتر از پنج دقیقه به دلم مونده ی سشوار نمیتونم بکشم ی آرایشگاه نتونستم برم شوهرم هم جای دلداری همش میگه رو تختمون جدیدا سه تا مرد میخوابن میگه ریش سبیل تو از من بیشتر
اینقدر هم دیر از سر کار میاد که نمیرسم برم آرایشگاه

مامان سامیار جان اتفاقا تو خیلی مادر خوبی هستی که با این همه دغدغه و حال روحی که داری ب فکر این هستی که مادر خوبی برای پسرت باشی
این حسو همه ما داریم تجربه می‌کنیم چون تازه زایمان کردیم از لحاظ روحی و جسمی هنوز خسته ایم خب سختمونه خودمونو با زندگی جدید سازگار کنیم
مطمئن باس تو بهترین مادر برای سامیار هستی

درکت میکنم گلم منم همین جسو دارم و بخاطر این حسم عذاب وجدان دارم🥲

منم خسته م تنهایی بچه بزرگ کردن و کار خونه و هزار تا فکرو خیال با یه بچه ای که اصلا آروم و قرار ندارع شیر خوب نمیخوره خوب نمی‌خوابه وزنش کم مونده افسردگی گرفتم بخدا خسته شدم هی گفتن سه ماه بشه درست میشه بدتر شد

خوب چون وارد شرایط جدیدی شدی این اتفاق افتاده نترس درست میشه

اولشه درست میشه

بذار بزرگ بشه حالت خوب میشه عزیزم. منم این حس رو داشتم سر بچه ها قبلیم. این بار هم باز چون تغییر جدید تو زندگیم اومده باز یه حالت خاصی دارم

منم 🥲

منم اینطوری بودم
الان یکم بهترم
مطمن باش اکثر مادرا این احساسات رو کم و بیش تجربه میکنن شاید به زبون نیارن
باید زمان بدیم به خودمون که این من جدید رو بپذیریم

عزیزم بزرگتر شه بهتر میشه نینی من تا ۳ماه افتضاح بود الان خداروشکر بهتره باز

میگذرم عزیزم و اونموقع ب داشتن بچت و خودت افتخار میکنی

منم🥲

ماهم همینجوری هستم منی که قبلا یه مو زیر ابرو نبود الان نمیتونم اصلاح کنم چه برسه و ابروم

من که الان پسرمو مادر شوهرم برده خونه خواهر شوهرم تا ۱۴ روزم آنجاست انقد جاش خالیه دارم دیونه میشم میگم خوشبحال اون موقع که شب نخوابی داشتم