۵ پاسخ

اتفاقا یا کریم پرنده خوبیی با بچت روزا برو کنار پنچره نگاه کنه ببینه ترسی نداره براش نان بریز بگو عزیزم ترس نداره یواش یواش اشنا بشه ترسش میریزه

روزها برای توتو نان بریزید و تماشا کنید. کم کم ترس می‌ریزد

بهش نشونش بده
سعی کن باهاش اشناس کنی و با صدای یاکریم صورتت و خنده دار کن ک هی بخنده یعنی طوری بشه ک منتظر صدای یاکریم بشه ک تو هی صورتت و جالب کنی براش کم کم ترسش می‌ریزه

یا‌کریم خوش یمنه

بغلش کن ببر جلوشون باهاش حرف بزن بگو مامان جوجو ببین چه قشنگه من نمی‌ترسم خیلی خوبه آخ جون جوجو داره آواز میخونه


دختر منم از صدای دریل سشوار مخلوط کن می‌ترسید من می‌بردم جلوش قبل اینکه روشن کنم میگفتم دست بزن چقدر خوبه ترس نداره

سوال های مرتبط