۵ پاسخ

من خودم اینجوری بودم خیلی اهل اسباب بازی نبودم و بیشتر با تصورات ذهنی ام سرگرم بودم و هنوزم قدرت تجسم و تخیل ذهنم بشدت بالاست
از پنج سالگی خودم خوندن و نوشتن یاد گرفتم و مدرسه تیزهوشان درس خوندم
الان دخترمم عین خودمه
اینجور بچه ها تو سنین نوجوونی خیلی نیاز به همراهی دارن که بتونن از حداکثر ظرفیت هوششون استفاده کنن

پسر منم هرکارتونی میبینه چنساعت بعد همونارو اجرامیکنه😂

من خودم بچگیام اینطوری بودم با عموم اینا تویه ساختمان بودیم زتعموم تعرف میکنه از کارایی که باخودم تنهایی انجام میدادم😊

پسر منم اینجوریه

دخترخواهرم اینطوری بود خیلی باهوش

سوال های مرتبط

مامان ریحانه خانم مامان ریحانه خانم ۳ سالگی
خیلی عذاب وجدان گرفتم ، مامانایی که دوتا بچه با این فاصله دارید لطفاً از تجربه تون بگید
من الان ماه دوم هستم ، قشنگ از هفته چهارم حالم خرابه و اون موقع کلا زمین گیر و خوابیده بودم ، چندروزی هست می‌دونم کمی سرپا بشم کارامو یکم خودم انجام بدم
این مدت دخترم رو نه درست حسابی پارک بردم(آخه هرعصر می‌رفتیم) نه تونستم بشینم حتی باهاش بازی کنم
خیلی ناراحتم ، من قبلا نمی‌داشتم تلویزیون ببینه زیاد ، مثلا صبحا میزدم بالکن بزرگه شن بازی و حباب بازی و اینا میکردیم
بعدش توی خونه یه برنامه تلویزیون میدید دوباره می‌رفتیم باهم نقاشی و کاردستی ، توپ بازی میکردیم
عصرش می‌رفتیم پارک بعد غروب میومدیم دیگه تلویزیون میدید خیلی کم تا شام بخوره و بخوابه
اما الان اصلا نای بلند شدن و کاری کردن ندارم ، دخترم از صبح بلند میشه خودش برا خودش دیگه یاد گرفته تلویزیون روشن می‌کنه برنامه میبینه
یکمی میام خاموش میکنم اسباب بازی و اینا که جذابه بهش میدم بازی می‌کنه اما باز خسته میشه برنامه روشن میکنه
یعنی فکرم بیشتر برا این داغون شده که چیکار کنم درست بشه
خیلی ناراحتم نکنه اینجوری ادامه دار بشه .
شما که دوتا بچه نزدیک به هم دارید چطور مدیریت میکنید ، چطور حالتون بهتر شد؟