۳۸ پاسخ

هیچی حالم بدشد

بعد ۶ سال و در نا امید ترین حالت ممکن خدای مهربون معجزه کرد.باورم نمیشد

با چراغ قوه گوشی زوم بودم رو بیبی چک 🤣فردا صبحش ازمایش تیتر بتا دادم
ظهر شوشو با شیرینی اومد خونه

من تو اقدام بودم ولی چون طولانی شده بود
اون ماه فکرشو نمیکردم باردارم
عصابم خورد بود ک چرا پری نمیشم
بی بی زدم درحا دوخط شد فقط شوهرم صدا کردم گفتم توام میبینی دوخطو دستوپام میلرزید اصلا انتظارشو نداشتم بعد دوسال روز مادر خدا معجزع کنه
بعدم از شوک تبخال زدم

اشک ِ شووووق😍🥺😍🥺😍

من از خوشحالی خودمو بزور نگه داشتم تا گریه نکنم
با اینکه دوماه بعد عروسیم خواسته باردار شدمم
ولی خیلی خیلی خوشحال شدم ایشالا قسمت همه اونایی بشه که نی نی میخوان

اشک شوووق با همسر

شوهرمو گذاشتم سرکار😂😂 گفتم نیست ناراحت شد بعد گفتم هست 😁

گریه کردم از ذوق🥺❤️

من پارسال سابقه سقط داشتم این سری بعد پنج ماه باردار شدم دو روز قبل موعد بی بی چک زدم ب محض اینکه تست و انجام دادم صبر نکردم گفتم این ماهم خبری نیست اومدم بیرون از سرویس ب شوهرم هیچی نگفتم بعد چند دقیقه شوهرم رفت سرویس بهداشتی ی دفعه یادم اومد ک بی بی چک رو پرت نکردم و الان همسرمم ناراحت میشه ک این ماهم خبری از نی نی نیست اومد بیرون هی خندید منم با ناراحتی گفتم دیدی این ماه هم نشد ی دفعه گفت اینکه دوتا خط افتاده بود فکر میکرد من دارم لوس بازی در میارم فورا رفتم نگا کردم دیدم واقعا دوتا خط افتاده خلاصه از سر ذوق کلی گریه کردم بعد دو روز برای اطمینان باز بی بی چک زدم ک مثبت شد بازم و رفتم آزمایش خدارو هزار مرتبه شکررر برای نعمتش

من رفتم تا جواب آزمایش اومد لباس گرفتم براش بعد دیدم مثبت شده آزمایش

گریه فقط

تو شوک بودم چون اقدام بودم هم خوشحال بودم هم میترسیدم بعدسم زود زنگ زدم ب مامانم 😁😍

توشوک بودم رفتم ازمایش دیدم واقعیه خوشحال شدم ازیه طرف تهوع پاره شدم

فقط گریه کردم فقططط🥹🥺

من میتونستم باردارم چون عقب نمیزنم ساعت پنج صبح بی بی زدم دیدم مثبت شده آقامو بیدار کردم گفت پاشو من باردارم گفت اه مبارکه بعد خوابید🤣🤣خوبالو بود نفهمید

سکته

من بی بی زدم ی خط هاله دار افتاد سریع عکس گذاشتم گهواره گفتن مثبتت ولی آزمایش بده به کسی هیچی نگفتم عصر اسنپ گرفتم رفتم آزمایش خون دادم طرفا هشت شب جواب اومد مثبت بعد رفتم خونه اولین نفر به مامانم گفتم.....

هیچی والا عر زدم

فقط اشک میریختم😭😍بعدش اومدم تایپیک ردم اینجا و تو برنامه یک زن، بعدش سوره محمد خوندم و رفتم بیمارستان آزمایش دادم😍سه روز بعدش هم شوهرمو سوپرایز کردم

من با ای یو ای بود باید دوهفته بعد از میدادم خودم حسایی داشتم ک باردارم رفتم خدارو شکر مثبت شد ولی عدد بتاش خیلی کم بود اخه من ۶ماه قبل این بارداریمم با ای یو ای باردار بودم اونم عددش کم بود دکتر گفت سقط میشه و سقطم شدم تا اینم گفت عددش کمه احتمال زیاد ......... تا ازمایش بعدی هر روزم گریه بود تا اینکه تو از بعدی عددش عالی رفت بالا و من خشحال ترین بودم😁😁

گریه 🥺🥺🥺

من سه ماه تو اقدام بودم فک کنم ۵۰ تا بی بی چک استفاده کردم 😅🤭
هربارم منفی دیگه نامید شده بودم دوتا بی بی چک مونده بود شوهرم میگفت بزن میگفتم نداریم باید بخری ماه چهارم گفتم منفیه دیگه رفتم بی بی چک زدم یواشکی شوهرم خواب بود دیدم دوتا خط افتاد یه جوری تو دسشویی جیغ زدم قلبم تو دهنم میزد🤣شوهرم فک کرده بود افتادم زمین درو باز کرد منو دید گفت دیونه شدی 🤣🤣گفتم مثبت شده فردا دوباره زدم بلافاصله رفتم ازمایش دادم کلی گریه کردیم از خوشحالی اولین نفرم به مادرشوهرم گفته بود همسرم

هیچی عکس العمل خاصی نشون ندادم سه تا بیبی چک زدم هر سه تاش مثبت شد به شوهرم نشون دادم گرفتم خوابیدم🚶🏻‍♀️
چون خدا خواسته بود و منم سنم واسه بارداری اصلا خوب نبود قصد سقط کردنشو داشتم (خاک بر سرم)

گریه و زاری

ذوق🥺💜

هیچی آماده شدیم شب رفتیم عروسی کلی هم رقصیدم مامانم هی میگفت بیا بشین🤣🤣

و منی ک میترسیدم نگا کنم منفی باشه باز بخوره ت ذوقم😂بعدش یهو دیگ رفتم نگا کردم زنگ زدم مامانم 😁

برای منی ک دکتر گفته بود تخمک اهدایی بگیر ای وی اف کن معجزه بود😍♥

بنام خدا سکته😂😂😂

من ناخواسته بار دار شدم انقدر گریه کردم خونه عمه ام‌بودم زنگ زدم جواب ازمایش بپرسم گفت مثبت انقدر گریه کردم فقط زدم‌تو سرم بعدش مامانم خواهر شوهرم فهمیدن ب شوهرم گفتم باور نمیکرد بنده خدا انتظار نداشت 😂

چون ۱۰ ماه از زایمانم می گذشت هم ناراحت بودم هم خوشحال

حسش رو تاحالا توی زندگیم تجربه نکرده بودم خنده وگریه لرزش شدید جیغ میزدم ، خدایا ناامیدم نکن

همون شبی که فهمیدم باردارم با شوهرم قهر بودم بی بی زدم مثبت شد اول که کلی گریه کردم از خوشحالی بعدشم که عکسش و فرستادم دید اصلا بهم محل نداد می‌گفت اشتباه چون چند ماه بود اقدام بودم بی بی مثبت بعدش پریود باور نمی‌کرد گفتم یکی دیگه بگیره اون و که زدم سریع دوتا خط افتاد

چون تو اقدام بودم و میدونستم این ماه میشم فقط دعا کردم سالم باشه دختر باشه🥰
و بعد به شوهرم گفتم بره ترشک بخره😅😅😅

توی شوک بودم..کفشام همه نیم بوت بود پاشنه داشت..همونروز بامامانم رفتم بازار کفش راحتی خریدم 🤣

خیلی هول کردم سریع زنگ زدم ب مامانم😁

هیچکار . خوابیدم

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلایی🐣 مامان جوجه طلایی🐣 هفته نوزدهم بارداری
مامان فاطمه مامان فاطمه هفته بیست‌وپنجم بارداری