با توجه ب تاپیک قبلیم
با مامانم اینا تو یه ساختمونیم شب و روز همو میبینیم خستم ولی چیکار کنم؟
مثلا شکلات میدن ب بچم چیپس میدن تخمه پوست میکنن میدن دهنش قند میدن میگن بچه نیار داره بدنش حرفی بزنم میپرن بهم نمیدونم با جه زبونی بگم بهشون عصبی میشم سر شوهرم داد میزنم

تو بادومی بچه ات مغز بادوم حرص نخور

منم مثل شما با مادرم اینا تو یه ساختمونیم . ولی مادرم میخاد به دخترم شکلات بده میگم نده خوب نیست براش اونم نمیده

من ک چ خونواده خودم چ خونواده همسرم از من میپرسن ک بدیم یا ندیم.. میتونه بخوره یا ن..
از همون اول جوری رفتار کردم ک بدون اجازه ندن ب بچه. چون خونواده ها سبک بزرگ کردنشون با ما فرق داره

خواهرم باخانواده ام زندگی میکنه همین مشکل روداره خونه هاگرون کی پول داره رهن کنه مجبوره بسازه

من دقیقااین مشکلات وبامادرشوهرم اینا دارم😔

عزیزم چرا وقتی کار خودشون رو‌میکنن اعصاب خودت رو می‌ریزی بهم منم همه اینایی ک گفتی رو ب بچم میدن .و میگم اینا همونایی بودن ک منو بزرگ کردن من ک اصلا سر آیت مسائل خودمو اذیت نمیکنم

خدا کمکت کنه خواهر
نمیتونی یه جا دیگه خونه اجاره کنی؟

مامانت یا مادر شوهرت

بامامان خودت مشکل داری؟یامادرشوهرت