۹ پاسخ

خیلی با هم خوبن

دقیقااااا کاملا درک میکنم
من فک کردم ایشون اینجوره .همیشه بحث بینشون
لز اخرم میگه من مامانت نیستم ک لوست کنم😑

عزیزم من دختر دارم ولی منتظر باباش از سر کار بیاد کشتی بگیر بازیا خطرناک میکنن اخر بازی هم با گریه تموم میشه بعد هنو فردا همین داستانه تاالان سه بارم دستش درد گرفته یه ماه تکونش نداره اهمیت نده بهشون

سلام
مهراد بیشتر شبا که میخوابه پدرشو نمیبینه چون همسرم دیر میاد
اما جمعه ها اوکیه مثلا
حمام رفتن با پدرشه گااااهی وقتا من میبرم مثل امروز که بردمش ارایشگاه نمیشد حمومش نکنم
دستشویی میره خودش انتخاب میکنه من برم یا پدرش گاهی وقتا مثلا میگه مامان بیاد شوهرم میگه تو بشین من میرم اگه پسرم بگه نه مامان. میگه مامان دستش بنده یا خسته س
اگه تعمیرگاه یا تعویض روغنی خرید کارواش بخواد بره میبرش
مثلا جمعه ها حتما باهم میرن نون میگیرن واسه صبحانه
بیرون رفتنی یا مهمونی رفتن کلا غذا دادن بهش پای شوهرمه گرچه خودش کامل میخوره ها اما گاهی وقتا بازیگوشی میکنه.
بازی هم انجام میدن گاهی اوقات پسرم گریه میکنه اما شوهرم رو نمیده میگه شوخی میکنی باید جنبه شوخی هم داشته باشی باید توام از خودت دفاع کنی. اماااا گاهی وقتاهم مثلا پسرم خسته س ازونطرف چون پدرشو کم میبینه دوسداره بازی کنه بعد یکم که میگذره پسرم نق میزنه گریه میکنه شوهرمم شوخی هاشو ادامه میده اینجا من سریع میگم بسه خسته س دیگه ادامه نمیدن. اماخب گاهی وقتاهم واسه لباس پوشیدن یا دستشویی شستنش چون قلقش رو نمیدونه یکم درگیر میشن باهم😂

دقیقا حکایت شوهر و پسرم بود که تعریف کردی

همسر منم همینه با باران فقط دوز پایین تر😂کلا باباها نمیتونن مثل ما همه جور بر وفق مراد اونا رفتار کنن
خیلی جدی میگیرن بازیو🤕

فکر میکردم فقط شوهر منه با این اخلاق مزخرفش وقتی بازی میکنه پسرم باهاش آخرش حتما یا دعواش میکنه یا میزنش بازی کردنم بلد نیس

من همین الان در مورد همین با همسرم بحثم شد که تبلتشو میخواست همسرمم گفت باید نصب کنم بعد بدم بهت اونم از زو رو‌ کنجکاوی جیغ میزدم همسرم از من ناراحته که چرا هر حرفی میزنی قبول میکنی دیگه نفهمه که با بچه هی بدو بدو نکنی

منکه اصلاباهاش بازی نمیکنه.پسرم میره پیشش تا ازسروکولش بالابره یا بهش باهاش حرف بزنه باباش خودشو میکشه کنار و دوری میکنه

سوال های مرتبط

مامان حسین کیان مامان حسین کیان ۴ سالگی
سلام مامانا خوبین شبتون بخیر لطفا منو راهنمایی کنید از دست کارای حسین جان اینم بعضی از کاراشه اگه بخوام از همه‌اش گلم باید تا صبح تایپ کنم خیلی لجباز بی ادب شده میگم بیا باهم بریم مسواک بزنیم میریم مسواک بزنیم نمیزنه به دندونش مسواکشو میکشه به همه چی همه جا به غیر از دندون خمیرش میریزه همه جا میگم بده کمکت کنم چند بار تا یاد بگیری نمیده دندون هاشم هی دارن خراب میش بعضی وقتا میگم خودت برو بزن به علاوه اون کارا که گفتم لباسشم خیس میکنه یا میگه آب بیار برام میگم خودت برو بخور میخواد یه آب بخوره لباسشم خیس میکنه کلی جلوی آب باز میزاره هر چی میگم حیف اسراف میشه گوش نمیده خیلی عصبانیه غذا میخواد بخوره اصلا یجا نمیشینه همش راه میره و اون دستای کثیفشو می‌میماله به همه جا با این دستمال همیشه کنارش میزارم یا میگم بیا بریم بشورم برات یا بعضی وقتا غذا یا خوراکی میارم بخوره نمیخوره بک ساعت وسطه خوب که جمع میکنم میگه میخورم دوباره بیار یعنی هر کاری میخوام انجام بدم میگه اول من انجام بدم یعنی فکرشو بکنید هر کاری میگه من انجام بدم یعنی بخدا منو به مرز جنون رسونده بعضی وقتا که بعد می‌خوابه از دستش گریه میکنم حرف زشت میزنه همه چی پرن میکنه هر چی گیرش میاد میکنه توی دهنش که میگم کثیفه مریض میشی همیشه دستشو میکنه توی لباسش میره دستشویی با این که بلده خودش بره بیاد تنبلی میکنه کلی عصبانی میشه تو باید بیایی