سلام پسر من تا سه سال و نیم دقیقا همین بود یعنی داشتم دیوونه میشدم خیلیییی درکت میکنم
عزیززززم سخته خودمم توی این وضعیت بودم اما فقط صبوری چاره کارته و به هیچ عنوان اجازه نده حتی اقوام درجه یک جلوی بچت بهت بگن مثلا بچت چ شیطونه چ اذییت میکنه و فلان
من اصلا اجازه نمیدادم و پسرم با این حال ک فکر میکردم اصلا حواسش نیست فقط ب فکر شیطونیشع اما کاملا حواسش بهم بود الانم فرد مورد اعتمادش فقط منم
خیلی باید صبوری کنی اینکه ی موقع هایی داد میزنی و ز کوره در میری واقعا طبیعیه بالاخره مادر ک از فولاد نیست صبرش حدی داره
مشکل تون اینه دعوامیکنین ونکن ونکن میکنین بچه هرچی بهش بگی نکن بیشتر همون کارروانجام بده روخودتون کارکننین که کمتردعواش کنین بیشترباهاش حرف بزنین راهکارهای جدیدارائه بدین بیشترباهم رفیق بشین
منم دقیقا دخترم همینه ولی الان چند روز دیگه اهمیت نمیدم بهش به نظرم اروم تر شده
سلام. دقیقا منم مشکل شما رو دارم بعضی وقتا اینقدر حرص میخورم میگم الان سکته میکنم . گاهی هم دیگه هیچ بش نمیگم وضربه میخوره
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.