عزیزم معلومه خیلی خسته و اذیت شدی و واقعا هم حق داری
دختر بزرگتم انگار داره جلب توجه و ابراز وجود میکنه چون همش ازش خواستید به خاطر خواهر کوچیکترش ساکت باشه و غیره فکر میکنه حق اون ضایع شده و واقعا متوجه شرایط نیست البته من به شما حق میدم چون داشتن دوتا بچه خیلی سخته
یه پیشنهاد براتون دارم دیگه با دخترت کل کل نکن
بیا باهاش همدردی کنو باهاش دوست شو
وقتایی که دستشویی نمیره اصلا دعواش نکن براش قصه بگو بگو منم بچه بودم چون دوست داشتم بازی کنم دیر میرفتم دستشویی دیگه شکمم درد گرفتو … دیگه مامانم برام توضیح دادو یاد داد که زود زود باید برم دستشویی تا اذیت نشم
برنامه کودک دنیل ببره یه قسمت در مورد دستشویی رفتنه که میگه هرکاری داشتی ولی دستشوییت گرفت اون کارت ول کن اول برو دستشویی سیفونو بکش دستاتو بشور بعد بیا بازی کن(اینور براش دانلود کن بزن)
در کل هیچ وقت لجبازی با صحبت عادی و دعوا کردن حل نمیشه .. خیلی باهاش همدردی کن.. همدردی خیلی جوابه.. چون اون فقط توجه و مهرومحبت شمارو میخواد
سن ۴ سالگی اینجوریه فقط لجبازی فقط فعلا باید باهاش مدارا کرد و با زبون بهش حالی کرد هرکاری کنی بدتر میکنه و جواب میده ماهم داریم هرچی میگی دوتا دیگه پس میدا و فقط میگه حرف من ی جاهایی کوتاه میام نشنیده میگیرم ی جاهایی جلوش وامیستم
اخ نگو که دلم خونه پسرمنم دقیقا همینه روزی ده بار باداداشش لج میکنه میزنتش منم عصبی میشم میزنمش نمیدونم چیکارکنم نه راه پس دارم نه پیش بعدش که میزنمش خودم عذاب وجدان میگیرم و حالم بد میشه دلم براش میسوزه خیلی لج باز شده چندباری ی کارای اشتباهی کرده که نمیدونم ازکجااینکارارویاد گرفته دق کردم از دستش خدا خودش کمکمون کنه زودتربزرگ بشن عاقل بشن
ببین کلا نمیفهمن انگاری 😩😩😩
کپی بچمه کلافم بعضی موقع ها دلم میخواد خودمو کتک بزنم
دقیقا پسر منم همینه، آیی وایسا و صبر کن و اینا اصلا متوجه نمیشه، باید کارش انجام بشه،
ولی اول کار بزرگتره رو انجام بده وقتی راضی نمیشه، چیکار کنی دیگه چاره ای نیست
پسر منم دقیقا همسن دختر شماست . واقعا این سری اخلاق ها رو پیدا کرده مثلا آب میخواد من کار دارم میگم مامان یکم صب کن صدبار میگه . و هم اینکه جواب پس میده بهم . شاید سن ۴سالگی هم این چیزا رو داره . من سعی میکنم مدارا کنم
اگه ببینی امشب پسر من چه بلایی سر ما دراورد دخترتو تاج میکنی میذاری سرت ...نزدیک بود خفه بشیمتوخونه من ده دبقه خوابمبرده بود بلند شده بود چسب های صافکاریه شوهرمو گذاشته بود رو بخاری داغ همه اب شده بودن ریخته بودن تو بخاری اینثد خونمون دود شده بود داشتبم میمردیم ...شوهرم اومد کلا بخاریو تیکه تیکه کرد ک فقط چسبارو در بیاره شوهر منم قاطی کرده بود اینقد سر ما داد زد ک نگو بازم اینا از رو نمیرن
دقیقا که پسرمنم همینه یعنی انقدر لجبازی میکنه میره تو اتاق در ومیبنده جیغ میزنه گریه میکنه منم گاهی به جنون میرسم ومیرنمش یعنی هیچ جوره حرف تو کتش نمیره
بازم لجبازی دیگه شوهرم عصبی شد بلند شد داد وبیدادکرد باز دخترم از رو نمیره هی بهانه الکی منم واقعا مرزجنون رسیده بودم دخترکوچیکم از ساعت ۱۰ ونیم تا ۱فقط گریه میکرد دیگه نفسش رفت سیاه شد منم نشستم وسط خونه شروع کروم خودمو زدم آنقدر خودمو زدم آنقدر خودمو زدم الان یه سردردی گرفتم حد نداره خودمو زدم وشروع کردم گریه دیگه دختر بزرگم ساکت شد رفت سرجاش.
بچه های شماهم اینجورین؟اصلا حرف نمیفهمن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.