۳ پاسخ

منم همینطور بودم تلاش کردم فقط تونستم یک نوبشو بدون گریه و اذیت قطع کنم بعد اینک راه افتاد از همون شب دیگ برای شبر شب بیدار نشد

و منی که پسرم یه هفتس موقع خواب فقط شیر میخوره و تو بیداری لب نمیزنه چی بگم
دندونش داره خراب میشه منم موندم چیکار کنم

خسته نباشی دلاور ،خدا قوت پهلوان😄

سوال های مرتبط

مامان 𝕾𝖍𝖆𝖍𝖆𝖓 مامان 𝕾𝖍𝖆𝖍𝖆𝖓 ۱ سالگی
سلام مامانای عزیز

منم شاهان و ۱۱ شهریور از شیر گرفتم به دلیل اینکه از نمودار خودش پایین تر اومده بود و قد و وزنش ماشین تر از حد نرمال بود
یه سری تجربه ها بدست آوردم که بنظرم خالی از لطف نیست دونستنش
مامانا اشتباه من و نکنید لطفا شاهان من فقط با سینه می‌خوابید هر زمان شب بیدار میشد بخاطر اینکه با گریه هاش بقیه رو بلند نکنه شیر میدادم بارها سعی کردم شیر شب شو قطع کنم اما موفق نشدم وحشتناک گریه میکرد تا شیر میدادم می‌خوابید قبل از شیر گرفتن آموزش خواب داشته باشین که من واقعا اذیت شدم
دوم من تدریجی گرفتمش از ۱۱ شیر روز رو کلا قطع کردم اما شبا بهش میدادم و تا ۲۰ به مرور قطع کردم شیر شبش و
تمام این مدت در کنار پدرش خوابیده شب ها
اما چند روز پیش بیمار شد خودم کنارش خوابیدم تا سه شب نگران تب و استفراغ اش بودم خودم کنارش خوابیدم الان باز برگشتم به پله ی اول شبا دائم بیدار میشه گریه میکنه شب گذشته باز پدرش کنارش خوابید بنظرم ماه ها زمان میبره که یادش بره
اما روز اصلا سمت من برای شیر نمیاد
شاهانی که اصلا شیر پاستوریزه نمی‌خورد از شیر گرفتمش خورد حالا نمیگم از غذا خوردنش راضی ام نه اما خیلی بهتر از قبل شده خیلی قبلا یه قاشق هم غذا نمی‌خورد
مامان بهنام مامان بهنام ۱ سالگی
بالاخره از شیر گرفتم
مامانایی که بچه هاشون فقط زیر سینه میخوابن بیان تجربمو بخونن، اول روش تدریجی رو انتخاب کردم به مدت دوهفته شیردهی رو کم کردم طوری که دیگه تو روز اصلا شیر نمیدادم فقط موقع خواب ظهر و شب میدادم، بعدش برای خوابش اگه میشد ینی بچه گریه نمیکرد و تو بغلم میخوابید بدونه سینه میخوابوندم بعضی وقتام خیلی بیقراری میکرد دیگه چاره ای نداشتم میدادم، بعد دیدم تدریجی دیگه جواب نمیده تصمیم گرفتم چسب بزنم، دستمال کاغذی گذاشتم دورشم چسب برق زدم شب اول گریه کرد بهش نشون میدادم درجا ساکت میشد یه کم بیقراری کرد راش بردم خوابید تا صب هم یک بار پاشد باز همین کارو کردم خوابید، شب دوم راحت خوابید تاصب بیدار نشد، ولی شب سوم اولش خوابید ولی دیگه ساعت 5 پاشد دیگه هی بیدار میشد تا 9 صب، پدرم دراومد، خیلیییی سخت گذشت پامیشد گریه میکرد به بدبختی میخوابوندمش باز دودقه بعد بیدار میشد، خلاصه که همین بود و الانم یک هفته گذشته عادت زیر سینه خوابیدن از سرش افتاده، روپا اصلا نمیخوابید الان بعضی وقتا بیخوابه، کلا گریه و نق نقش تو طول روز خیلی کم شده چون قبلا همش نق میزد که سینه بدم الان دیگه نه 👌