۹ پاسخ

پمپ درد چی هست اصلا؟؟؟
چجوریه؟
داروعه یا وسیله اس؟

به من ک گفتن اگه پمپ درد میخوای باید قبل عمل بگی چون داخل اتاق عمل فقط میتونن برات بزارن

بیمارستان دولتی بودی؟

سوند خواهش کنید تو اتاق عمل بذارن من اینکارو کردم

هزینه پمپ درد چقد شد

مگه برا سوند باید مثانه پر باشه؟
از اتاق عمل پمپ درد نزاشتی؟

هزینه پمپ درد چقدر عزیزم

از اول پمپ دردمیبردی هاا

پمپ درد نگرفتی؟؟؟؟؟؟

سوال های مرتبط

مامان گلپر مامان گلپر ۱۱ ماهگی
تجربه سزارین ۲
،
ولی وقتی آمپول رو میزد انگار میخورد به استخون کمرم و ناخودگاه تکون میخوردم و دوباره آمپول در میاورد و میگفت خراب شد،سه بار این کار رو کرد تا بالاخره تونست بزنه،ولی خیلی درد داشت،آمپول میخورد به استخونم😭
بعدش زودی درازم کردن و حس کردم پاهام داره گرم میشه،هی داد میزدم خانم دکتر پام هنوز حس داره‌ها ببین تکونش میدم😅دکترم میگفت باشه تا بی‌حس نشی هیچ کاری نمیکنم،میگفت فعلا فقط دارم برات بتادین میزنم،
چند دقیقه گذشت که دیدم صدای گریه بچه میاد،
بی‌حس شده بودم ولی خودم نمیدونستم،دکتر گفت دخترت خیلی قشنگه😍
از بالای پرده بهم نشونش دادن و زودی گذاشتنش روی یه دستگاه،
دکتر اطفال هم بالاسرم بود که زودی به بچه رسیدگی کنه،
چون گریه میکرد گفتن خداروشکر تنفسش خوبه،و ازش خون گرفتن،وزنش کردن و دیگه همه حواسم رفته بود به بچه،
تا اینکه دکتر اطفال گفت قند خونش افتاده و خیلی سریع بردنش بخش ان‌آی‌سیو،
دیگه دکتر داشت بخیه‌م میزد،
همش احساس میکردم پاهام از هم باز شده،خیلی حس بدی داشت،هی داد میزدم تو رو خدا پاهام رو جفت کنین،میگفتن خانم به خدا پاهات جفته تو اینجوری حس میکنی،
خیلی حس بدی بود
بخیه تموم شد و دکتر کلی شکممو فشار داد،فشار رو حس میکردم ولی دردی نداشتم اصلا،
یه چیز دیگه که حس بدی داشت این بود که احساس میکردم تا بالای سینم بی‌حس شده و یه کم نفس کشیدن سخت بود برام،
بالاخره کارم تموم شد توی اتاق عمل و گذاشتنم روی تختِ بخش و رفتیم سمت بخش ،
وقتی از اتاق عمل اومدم بیرون و همسرم رو دیدم خیلی گریم گرفت😭😭
همه میگفتن بعد از عمل سردمون میشه و لرز میکنیم ولی من اصلا سردم نبود

بقیه تاپیک بعدی
مامان مامان من مامان مامان من ۱۰ ماهگی
پارت سوم سزارین ❤️🍼👶
رسیدیم به بخش زایشگاه تقریبا ساعت ۵و نیم بود خانمه گفت چی شد برگشتی گفتم کیسه آبم پاره شد و درد دارم خلاصه دردای زایمان داشت منو از پا در می آورد و بچه هم به مثانم فشار می آورد آبریزش زیاد هم داشتم گفتن خانم الان تعویض شیفته و دکتری برای عمل نداریم باید منتظر بمونی تا ساعت ۸ و منی که استرس و دردم زیاد شده بود منو گزاشتم توی زایشگاه و هی دردام بیشتر منو از پا در می آورد فقط به ساعت نگاه میکردم خدایا فقط ۸ بشه اصلا برام مهم نبود دکتر کی باشه فقطمیخاستم از این درد نجات پیدا کنم برام سوند وصل کردن و سرم زدن و منتقلم کردن به اتاق عمل وقتی رسیدم اتاق عمل دکترای بیهوشی اومدم چند دوز آمپول بی حسی زدن و خیلی حس بدی بود پاهام سنگین شده بودن و من تاکید میکردم که بدنم دیر سر میشه و برام یه زره خ‌واب آور هم زدن کم کم منگ شده بودم روی شکمم بتادین ریختن پرده رو کشیدن و دکتر شروع به عمل کرد تو همین حین صدای جیغ دخترم شنیدم خیلی خوشحال شدم نی نی رو یکم گزاشتن کنارم و بعد من رو به ریکاوری و اونو به بخش اطفال منتقل کردن.من توی ریکاوری یکم خونریزی کردم چندتا دارو برام زدن و بعد از اینکه دیدن بی حسی کم شده و میتونم خودم تکون بدم میخاستن منتقل کنند به بخش که من درخواست پمپ درد کردم اونم برام وصل کردن و بردنم بخش
مامان رادمهر مامان رادمهر ۱۰ ماهگی
سلام . منم دیروز زایمات کردم .سز ارین دومم بود .با بیحسی . سخت بود ولی الان یه روز گذشته 🫠 .پسر کوچولوی ناز اومد بغلم که عاشقش شدم 🥰🥰ممنون برام دعا کردین دوستان.ساعت شش و نیم صبح رفتم. بیمارستان هشت و نیم عمل کردم. یه سرم زدن برای جمع کردن رحم .مزخرف بود .بیحسی بودم اینبار اینقدر استرس داشتم که وقتی بیحس شد پاهام مثل اینگه عضلات پام گرفته باشه یهحال بدی داشت دوست داشتم یکی پامو ماساژ بده حسش بد بود اینقدر نق زدم😅 . بعد بچه رو که در آوردن بهم آرام بخش زدن آروم شدم ولی بازم نتونستم بخوابم .یه لحظه نینیو نشونم داد بردش. 🥰تو ریکاوری تا بیحس بودم دو بار شکممو چک کردن با فشار که درد نداشت..ولی بیحسی که رفت دردام شروع شد و قابل تحمل بود آخرش اومد دوباره فشار بده ک همون اول یه درد بدی گرفت نذاشتم فشار بده😅 میگفت حالا دم در اتاق عمل فشارت میدن گفتم تو فشار نده اونجا هم نمیزارم 😅 خلاصه دم در خانمه خواست فشار بده گفتم همن الان فشار دادن عمرا نمیزارم 😁 اونم خیلی اروم چک کرد رفتم بخش .اون سرم کوفتی برای جمع کردن رحم روزدن درد داشتم تا ساعت ۳ که وقت ملاقات بود سرمو قطع کرد .زایمان قبلیم این سرم رو نزدن .فشار هم ندادن .تنها دردم بلند شدن از تخت بود .ولی ایندفعه دردم بیشتر بود .وقت بلند شدن دفعه قبل فقط جای بخیه اذیتم کرد ولی اینبار کل شکمم درد میکنه .نمیدونم اثر اون سرمه هست یا چون سز دومم
.در کل بیحسی خوب بود بهتر از بیهوشی بود .هنوزم بیمارستانم و با اینکه درد داشتم .ولی چند بار راه رفتم به امید اینکه زودتر خوب بشم. اتاق خصوصی گرفتم که خیلی راضی بودم آرامش داشتم.
مامان ویهان و هامین💙 مامان ویهان و هامین💙 ۴ ماهگی
میخوام‌ از تجربه‌ سزارینم بگم هر کس دوست داشت بخونه❣️
امروز‌‌ صبح که بیدار شدم اشتها نداشتم ساعت‌ ۱ تازه صبحانه خوردم بعدش احساس کردم یکم درد دارم گفتم‌ برم حمام که اگه دردم گرفت تمیز باشم همین که از جام بلند شدم خون با فشار ازم ریخت سریع پوشیدم اومدم بیمارستان معاینم کرد گفت دهانه رحمت بسته ولی همچنان خونریزی داشتم قرار شد به مانیتور وصل کنن و تحت نظر باشم که اگه خونریزیم قطع شد زایمان نکنم‌ چون‌۳۶ هفته و ۶ روز بودم اما خونریزیم بیشتر شد و درد داشتم ولی همچنان دستگاه انقباضی نشون نمیداد به دکترم زنگ زدن و آمادم کردت واسه عمل بهم سوند وصل کردن قبل از بیحسی دردش خیلی کم‌بود فقط یه لحظه درد داشت اصلا نترسید ساعت‌۴:۳۰ ظهر با بی حسی سزارین شدم چون تازه غذا خورده بودم‌ نمیشد بیشهوش کنن‌ سوزن بی حسی هم اصلا اونجوری که میگن درد نداشت مثل یه رگ گرفتن بود چند ثانیه بعدش کامل بی حس شدم نی نیمو بغلش کردم و بعد از بخیه سرکلاژمم باز کردن و رفتم اتاق ریکاوری بی حسیم که داشت میپرید دردم شروع شد راستش خیلی درد داشتم و مسکن هم خیلی تاثیر نداشت بعد از یک ساعت کم کم بهتر شدم پمپ درد هم نداشتم دکتر گفت واسه بچت خوب نیست شیاف که گذاشتم خیلی آروم شدم هنوز پا نشدم راه برم این مرحله راه رفتن از همش سخت تره واسم کنید
مامان ماهلین😘 مامان ماهلین😘 ۵ ماهگی
تجربه زایمان
صبح اومدم پذیرش شدم با گریه و دلتنگی از تمام شدن بارداری هر چند سخت بود ولی دلگیر
اومدم اول آن اس تی گرفتم یه ساعتی معطل شدم لباس دادن پوشیدم ازمایش اینا گرفتن که از کمرم زیر شکمم درد پریودی گرفته بود نگو بجه وارد لگن شده بعد اتاق عمل رو آماده کردن خیلی سرد بود اتاق عمل دندون هام می‌خورد بهم بعد بی حسی زدن از نخاع درد نداشت فقط ترس داشت سریع خابوندمنم رو تخت پاهام داغ شد حالت تهوع گرفتم فلبم تند میزد گفتم قلبم داره وامیسته گفتن هیچی نیست تو سرم انگار یه چیز ریختن آروم شدم بعد دخترم رو آوردن دیدم چسبوندم رو صورتم حس خوبی بود اما میلرزیدم بعد با پتو از تخت بلند کردن انداختن رو برانکارد سرم زدن بعد دوباره از اون برانکارد انداختن روی تخت دیگه خیلی درد داشتم شکمم رو فشار دادن خیلی درد داشت اومدم تو بخش شوهرم اومد کمک تا دوباره از اون تخت انداختن رو تخت بخش درد وحشتناکی بود بعد بچه شیر خورد و امان از وفتی که از رو تخت خواستم بلند شم نفسم بند اومد خیلی درد داشت زخم هام بلند شدم با بختی رفتم دستشویی زیرم رو تمیز کردن الان هم بابد بختی دراز کشیدم و دارم تایپ میکنم
راستی سوند وصل کردنی هم یه سوزش بدی داشت 😬