۷ پاسخ

پس منم ک کلا پیش همه می‌ره ،دورش که شلوغ باشه بیشتر دوست داره،بچه هارو ک ببینه ایقدذوق داره همش میخنده،کلا خنده رو ماشاا...
اما وقتی توخونه تنهام ،بداخلاق میشه،گریه می‌کنه همش باید بغلش کنم
بگردم

هنو شناختشون محدود میشه ب پدر مادر و خونه انس گرفتن باهامون

پسر من که جایی بریم فقط دوروبرشو نگاه میکنه چیزای جدید میبینه زل میزنه بهش. دیروز یه بلیز جدید گرفت شستم انداختم رو بند تو اتاق روش نوشته بزرگ داشت فقط میگفت جوری منو بگیرین که این نوشته رو ببینم همچی نگاش میکرد که 🤣

پسر بزرگه من بچگیاش هر آدم غریبه ای رو میدید میزد زیر گریه،هرجا میرفت اولش گریه میکرد،ولی کوچیکه کاملا برعکسه،غریبه ها رو میبینه باهاشون میخنده میره پیششون😂

دلوین ک تو خونه اوکی هست میخنده و صدا درمیاره و... خونه مادرشوهر فقط نگاه میکنه کاری نمیکنه چون تو روستاس زیاد نمیرم اونجا با بچه کوچیک سرده
خونه بابام اینا شیراز ولی همش جیغ ک بغلش کنن
میام بندر ۴ روز طول میکشه تا عادت بغلشو ترک کنه

‌منکه گریههه میکنههه تازه بغلش کنن یا باهاش حرفدبزنن بازم گریه، چنان کرد دوبار ک رفتیم خونه مادر شوهرم ک هلاک کرد خودشو و ما رو تو ماشین نشستیم برگردیم ساکت شد به محض اینکه رسیدیم خونه و گذاشتمش رو زمین شروع کرد خونه رو غلت زدن و غش غش خندیدننن

پسر من انقد تو خونه تنهاس، چون زیاد رفتو آمد نداریم
وقتی میرم سمت خونوادم انقد محو جمعیت میشه حتی شیر خوردنم فراموش میکنه
ولی فقط محو میشه اصلا شیرین کاری نمیکنه
ولی همین ک میاییم خونه لباساشو درمیارم شروع میکنه😅🤣

سوال های مرتبط