۹ پاسخ

مادربزرگ شوهرم وقتی بچم خوابه با صدای بلند حرف میزنه تکونش میده ک بیدارش کنه
یبارم بچم خواب بود دستاش مشت بود انگشتشو گذاشت وسط دستای بچم ک بیدار شه
منم دیگ خونشون میرم بچم خوابه کلا بغلم نگهش میدارم پایین نمیذارم

منم بچه رو پاهام تکون دادم خوابید مادرشوهرم اومد دستشو مثل بولدوزر زیر بچه کرد برداشت ازتوی خواب.بچم سنگ کوب کرد تا دوساعت گریه میکرد.اخرشب ک اومدیم خانه غزل همش توی خواب میترسید و گریه و جیغ....ب همسرم گفتم شاهکارای مادرتو ببین....باز رفتم خانه جاریم،دوباره اومد همین کارو بکنه گفت همون دفعه ک سکته دادینش بسه .گفتم بچم تا خودصبح جیغ و...تا تونستم فحشتون دادم.فقط خندید.اما دیگه ندادم دستش بچه رو

👉👉🤺🤺

بچ منو ک اذیتش میکنن از قصد ک به کاراش بخندن😒

خب مامان جونشه دوسش داره، سعی کنین باهاش دوست شن ، اما بنظرم مادرشوهرا از پسرشون ناراحت نمیشن به شوهرت تو خلوت بگو اگ تکرار کرد اون بگه تو چیزی نگو ، منم بچم از بابام میترسه از دور براش میخنده اما تو بغلش گریه. اما گاهی میذاریمش بغلش عروسک میدیم دست بابام که استرسش بره

محکم بچه بگیر بغلت پشت کن بهش خودش میفهمه

تحمل😖

یه تیکه بنداز،مادرشوهرمنم اینطوری بود میخواستم جرش بدم دیگه،من شیرمیدادم اومده بود توحلق من وبچه انگار دیدنی هاس،دهنشم بوگند پیاز میداد ماخفه شدیم

کاری نمیشه کرد

سوال های مرتبط