۳ پاسخ

هی خواهر دست به دلم نزار که خونه بببن الان ساعت ۷صبح من هنوز نخوابیدم فقط گریه میکنم از دستش پیر شدم هزارتا مربضی گرقتم تو کل زوز دهنش باز در حال جیغ و بهونه و گریه شبم هر یکساعت از خواب بیدار میشه با جیغایی که بدنم تا یکساعت میلرزه و از ترس میفتم رو تنگی نفس شاید باورت نشه کار هرروز و شبشه ولی بدنم به جیغای نصف شبیش عادت نکرده مردم وقت اذان ایتقد خودمو نفرین کردم گفتم بمیرم تاراحت بشم چرا فقط بچه من باید اینقد عذابم بده یه روز اروم نبودش 😭😭

باور کن تا پیش دمه ساکت اروم صداش در نمیاد خدا نکنه پدرش و خواهرش خونه باشن یا ندا اینقدر اذیت میکنه حرص ددر میاره شوهرم گناه داره دخترم دیگه هیچ بیچاره

پسر من یکماهی میشه اینجور شده البته از اول غرغرو بود اما الان خیلی بدتر شده خارج از توان و تحملم هست جوری که از زندگی سیر شدم

سوال های مرتبط