۵ پاسخ

وای نگو وووو من که دیگه می ترسم برم مهمونی دیوانم کرده🥺😓 من که دستام از شونه و ساعد میخواد بشکنه.قبلا بغلی نبود الان بغلی شده مدام ازم آویزونه😫

دوشب میرم مهمونی، کوفتم شده. ادم میبینه انگار میترسه. انقدر گریه کرد شام نخورده بلند شدم رفتم خونه. مگر خونه مامانم یا همسرم اینا باشیم. اونم جمعیت کم. بعد دائم بغل خودم. حتی پیش باباش یا مامانم و خواهرم نمیره. از همههههههه چیزم میترسه. من گاهی جیگرم براش کباب. میگن این بچه چرا انقدر اضطراب و ترس توی وجودشه. کوچولوی شما هم اینطوریه؟

لجباز، ترسو و... عزیزم ببین چقدرررر به بچه ات برچسب زدی. اون فقط دل نازک هست و نیاز بیشتر به توجه و حمایت تو رو داره، بیشتر تو جمع ببر و اوایل حتما با میل کنارش باش. خودت واسه بغل کردنش پیش قدم شو. کم کم درست میشه

ها بابا دختر من اینطوریه دست و کمر برام نمونده

نه عزیزم پسرم عاشق شلوغیه

سوال های مرتبط