مامانا من یک مشکلی دارم با اروین
اروین خیلی بد شده
از خواب بیدار میشه آنقدر گریه میکنه که نمی‌دونم چی میخواد هر چی بگید میارم ولی نه بغلم میمونه نه هیچی فقط جیغ گریه
با ماشین می‌بریم بیرون ساکت تا پاشو می‌ذاره تو خونه شروع به جیغ بعدم میاد تمام صورت منو میگیره تمام صورتم زخم شده از دستش
نمی‌دونم مشکل از کجای منه که این جوری می‌کنه
یکی میگه چون از شیر گرفتی میگم خو خودش نخورد و هزاران بچه هستن دیگه شیر نمیخورن ولی نمی‌دونم چرا اینجوریه
یکی میگه تنهاس ولی با باباش می‌ره کارگاه خونه مادر شوهرم میبرم با بچه ها بازی کنه کارگاه هم با پسر کارگرمون بازی می‌کنه با مرغا با گوسفند ها سرگرم میشه ولی تو خونه
نزدیک خواب بعدظهرش که میشه آنقدر مقاومت می‌کنه تا بخوابه بعدم بیدار میشه فقط گریه گریه دیگه امروز نشستم خودمم گریه کردم 😔

مامان اروین اینایی که تو گفتی پسر منم اینجوری بد ...نصف شب بیدار شد با گریه اونم چه گریه ای اینقد گریه میکرد خودشو میزد منو میزد نا با بغل کردن نا با خوراکی نا با هیچی اصلا گریه اش بند نمیومد بلکه بیشترم میشد یه شب ساعت ۴ باباش بردتش بیرون یه ساعت تو شهر چرخیده با ماشین تا خوابش برد می‌آورد خونه ....شب بعد همان دستور بیدار شد اینقد گریه کرد اینقد جیغ و داد کرد هر چی بهش می‌گفتیم این پسر بدتر میشد ولی من مشکلشو پیدا کردم که پسرمو تواتاق با خواهرش میخوابوندم ترسیده بود آورم پیش خودم و سوره بقره رو براش از گوشی پلی میکردم تا نیمه شب.
هر جا بگی بردیم دکتر و پیش دکترای طب سنتی با هیچ دارویی بهتر نشد همین که آوردمش پیش خودم و سوره بقره رو براش میگرفتم بخدا بهتر شد .
بقول بعضی مامانا نمیدونم اقتضای سنش بود یا واسه درد دندوناش بود هچی بود پسر منم یه هفته علائم پسر تو رو داشت .وقتی بیدار میشد همه جام می لرزید از ترس گریه هاش که دلم میخواست فقط بشینم و گریه کنم .

مامان عزیز احساس میکنم خواب بد میبینه
ترسیده

ببین من پسرم و از شیر گرفتم چند باز ظهر ها به زور خوابوندمش وقتی بیدار شد خیلی بد اخلاق بود منم دیگه ظهر نمیخوابونم به جاش شب زود می خوابه صبح ها هم بد اخلاق من همش باید بازی کنم تا حالش بیاد سر جاش