۷ پاسخ

چند روز اول شاید هفته اول سخت باشه و بعد اوکی مبشه دیگه

من الان یه مدته شروع کردم این کار را می کنم اول شب اومدم عرق زنیان زدم گفتم ببین چه بوی بدی میده تلخ شده
لب نزد از بوش هم بدش اومد خب چند شب را اینجوری کردم که مرتب بهونه میگرفت تا یه کم عادت کرده حالا امروز از صبح تا الان ندادم اینجوری دوباره تکرار کردم
اونجوری بچه عصبی میشه اینجوری هم اذیت میشه ولی کمتر

ای خدا چقدرواسه مادر سخته میدونی اگ بهش شیر بدی آروم میشه ولی نمیتونی مجبوری تحمل کنی

من با صبرزرد گرفتم سه شب توخواب بهش بده بخوره ک‌بهش میگن شیرحسرت

گلم یه چیز ترش یا تلخ بزن دیگه سمتش نیاد نذر خانم رباب کن که خودش به راحتی دست بکشه منم کم کردم یه دفعه قطع نمیکنم هر وقت شیر میخواد سرشو با خوراکی بستنی یا شیرموز یا شیر میزیزم تو شیشش میدم میخوره چند روز بگذره دیگه شیرت خشک بشه خودش میفهمه که نداره دیگه نمیخواد

تو خواب یه خورده بده بخوره خواب باشه نمی فهمه بچه من دو هفته سختی کشید واشک ریخت تا عادت کرد هنوز میاد می گه ممه اوووف

میگن تا سه شب بعد دیگه نسبتا راحت تر میخوابه

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق ۲ سالگی
ششم فروردین چهارصدوچهار،صبح شروع کردم دخترمو از شیر بگیرم
الان میشه 3شب که کلا شیرندادم بهش.اولین روز که خیلی اذیت شد،انگار یه چیزی گم کرده بود و بی دلیل گریه میکرد،دیگه جیغ و داد نمیزد بی اختیار و مظلووومانه فقط گریه میکرد،ب هرسختی که مشید سرشو گرم میکردم و میگفتم ممه اوف شده،تا شب.دیدم موقع خواب داره عذاب میکشه،گریه کرد،گریه کردم 😭😭عذاب کشید،عذاب کشیدم،سرشو گذاشت رو سینمو خابش برد!همینکه عمیق خابید قلبم منفجر شد😭😭😭آخ که چه گریه ای کردم
دلم سووووووخت،بدم سوخت😭دختری که بدون ممه امکان نداشت بخابه،الان با بوی ممه خابش برد،واای که خدا میدونه چقدررر گریه کردم،همسرم بدتر از من رفت تو آشپزخونه اشک ریخت😭😭بعدش اومد و منو دلداری داد تا یکم بلکه آروم شم😔دومین روز و شب نسبتا آروم گذشت،بیقراری میکرد ولی یوکوچولو یادگرفته بود که ممه واقعا اوف شده،شبشم با،باباش رفت بیرون وقتی برگشتن خابیده بود.ولی سومین روز صبح زود بیدار شدو بازم گریه کرد😭
یجوری آرومش کردم و دوباره خابید
تا شب ماجرا خوب پیش رفت،سراغ ممه رو میگرفت وقتی نشونش میدادم بدش میومد و میرفت