پارت پنجم♥️
با زدن فنتو دردم تموم نشد همون احساس فشار و مدفوع رو داشتم و درد رو
فقط زمان استراحت دردهام بیشتر شده بود
یکم تایم استراحتم بیشتر شد
ماما همراهم هم ساق های پامو با ناخناش فشار میداد موقع شدید شدن دردام
خلاصه ساعت ۶ و ربع تخت زایمان رو آماده کردن و من متاسفانه با اینکه شکممو خالی کرده بودم کلی رو تخت مدفوع کردم🥴
هر بار که درد می‌گرفتم میگفتن فشار بیار به پایینت
من زور زدن بلد نبودم چون تو زایمان قبلیم تو این مرحله بی حس بودم و خودشون با فشار وارد کردن ب رحم و برش فراوان بچه رو درآورده بودن
خلاصه چند تا زور اول بی نتیجه بود و من اصراااار که برشم بزنین😑😁
دوستم گفت احمق بدون برش باید دربیاد خیلی دم دسته درست زور بزن میاد
یکی دو تا دیگه زدمو فایده نداشت
گفتم پس بیا رحممو فشار بده😁 خودم یه پا دکتر بودم😂 اولش دوستم گفت اذیت میشی بعدا
دیگه بعد از چند تا دیگه زور دوستم اومد از بالا یکم رحمو فشار داد و منم که دیگه درست زور زدن رو یاد گرفته بودم با یه زور قدرتمند بچه رو دادم بیرون🥺 و تمام دردام تموم شد🥺
بچه رو گذاشتن رو سینم
بعد اومد سراغ جفت
دوباره چند تا زور دادم جفت اومد
اومدن جفت راحت بود
دیگه چند تا فشار داد تا رحم پاک شده اونا یه کوچولو درد داشت ولی نه زیاد واقعا
بعد رفت سراغ بخیه،گفت چندتا خراش سطحیه و زیاد نیس
پنج تا بخیه خوردم
خیلی از بخیه میترسیدم
ولی دردش خیلی قابل تحمل بود برام اسپری بی حسی زد
و به این ترتیب من ساعت ۶ و نیم زاییدم😍

مادر فداکار مبارکت باشه

مبارک باشه عزیزم 🥹😍
بهتر که نرفتی سزارین من که مثل چی پشیمونم از سزارین

انشا.. بع سلامتی عزیزم قدم نورسیده مباررکه🤗😘ممنون بابت تجریباتت

طبیعی خوب بود؟

مبارکه عزیزم
من اصلا زور زدن بلد نیستم😞

مبارکه عزیزم❤️💖

قدم نورسیده مبارک باشه عزیزم

عزیزممم پس بهتر از تصور من بود...
ولی من یه چیزی فکرمو مشغول کرد...
منم کیسه آبم پاره شد و همون درجا دردام شروع شد و فاصله هاش اولش مثلا ده دیقه یه بار بود بعد هی تند تند کم شد فاصله دردا بعد دیگه اصلا قطع نمیشد که تازه معاینه کردن و سریع بردن اتاق عمل اونجا ماما به من گفت تازه دو سانت باز شدی. ولی با توضیحات که خوندم فک میکنم اصن بچه تو کانال زایمان اومده بوده با توجه به دردام و مقایسه با دردای تو... احتمالا ماما دروغ گفته که نترسم

مبارکت باشه عزیزم مادر فداکار😍😍