خانما من به شدت کلافم دخترم خیلی زیاد وابستس به من
میخاد بازی کنه حتما من باید کنارش بشینم غذا میخاد بخوره باید حتما کنارش باشم مهمون میاد واسم بچه ها میرن تو اتاقش بازی میکنن میاد رو پام میشینه نه با بچه ها بازی میکنه نه اجازه میده بلند شم از مهمونا پذیرایی کنم
بیرون میبرمش راه نمیره میگه فقط بغلم کن با شوهرم که میرم نمیره بغل باباش میگه فقط تو بغلم کن تو خونه یک لحظه ازم جدا نمیشه تو اتاق میرم دنبالم میاد ظرف میشورم میاد پامو میگیره گریه اشپزی میکنم همینطور
نه یک سرویس میتونم برم نه هیچ کاری از خونه برم بیرون هی شوهرم زنگ میزنه بیا که گریه میکنه با هیچ کس ارتباط نمیگیره نه بچه نه بزرگ داره ۲ سالش میشه هنوز با مادر بزرگش و دایی و عمو و هیچ کس دیگه ارتباط نگرفته اصلا چیکار کنم کلافم حس زندانی دارم دارم خفه میشم از صبح تا شب فقط صدای گریش تو گوشمه😭😭😭😭😭

منم همین مشگل و دارم

عزیزم اضطراب جدایی داره فقط چارش محبت زیاد که خیالش از وجودت راحت بشه دیگه کم کم ازت جدا میشه اگر داد بزنی و طردش کنی بدتر میشه

عین من

من همین وضع رو دارم فقط الان داره با خاله و عمه ارتباط برقرار میکنه چون که ندیدشون طبیعی هست اگه به مدت ۱ماه بیشتر روز ها ببریش خونه خاله و یا مادر بزرگ و یا اونا بیان خونه شما کم کم خوب میشه ولی اینکه ماهی یک بار بخاد ببینشون اصلا ارتباط نمیگره من عیدی هر چی خواستم وارد خونه برادرم بشم بچه ام انقدر گریه کرد در رو محکم گرفته بود اصلا نزاشت از در ببرشم داخل از جلو خونه برگشتیم

عزیزم اصلا بیرون میبریش؟ مثلا پیاده روی یا بین بچه ها ،جلوش اسباب بازی بزار ب کارات برس اگ گریه کرد سریع نرو کنارش بشین بچه ها از ۱۱ ماهگی باید دیگ گاهی تنها بازی کنن مستقل بشن