۱۱ پاسخ

از نظر من کلن بچه آوردن اشتباهه اولی و دومی هم نداره 😬😑

یکی غذا دادن به بچه همه چیز و هر غذایی رو به بچه بدم بخوره مگر غذایی یا چیزی منع باشه.
دوم بیشتر باهاش حرف بزنم و صحبت کنم وکتاب بخونم و کمتر براش تی وی بگیرم

من مادرشوهرم زیاد دخالت می‌کرد دست اون و بریدم از دخالت و حرفای بیجاش خدا رو شکر چیزی نگف و دخالت نکرد هم اینکه منم میترسیدم به دخترم غذا بدم چون هی میگفتن خفه میشه بچه راه گلوش تنگه ولی سر پسرم اصلا خودم و اذیت نکردم دادم خورد خدا رو شکر خفه اینا هم نشد از ۶ ماهگی هم غذای سفره رو مثل جارو برقی کشیده به جونش

اشتباهی نداشتم تا الان

اشتباهی نکردم خداروشکر. انشالله به موقع دومی رو هم بده بهمون.

خوابش .. هر وقت تو طول روز خسته بود میخوابوندم شب دیگه نمیخوابید .‌مردمو زنده شدم سر خوابش 😖😖

اینکه پسرم هر چیزیییی خواست براش گرفتم یعنی هر چیزی خواست بدون اینکه بهش نه بگم فراهم کردم الان هر چقدر بزرگتر میشه هم خودش اذیت میشه هم من دومی باید از وسیله های اولی استفاده کنه:)

اینکه به پسرم زیاد توجه کردم لوس شد باید به یه سری خواسته های بچه بی محلی کرد .

من اشتباهی نکردم خوشبختانه🥰

گل گفتی دقیقا حساسیت روی خوردن وغذای جدا پختن اشتباه محض هست همونچیزی که تو سفره هست از اول باید به بچه بدیم پسر منم به شدت بد غذاست وخیلی از میوه های عادی مثل انگور وپرتقال رو نمیخوره چون انقد مادرای مدرن میترسوندن که حساسیت زا تا یک سال نباید داد معده بچه خراب میشه وفلان 🙄 والا مادرای ما از سه چهار ماهگی همچی بهمون میدادن صحیح وسالمیم دیگه گول روانشناسی های ابکی رو نمیخورم

اینکه اولی رو مادرشوهرم اینا تو تربیتش دخالت کردن خیلی لوس بار اومده و لجباز.سربچه دومم ک الان حامله ام اولش قاطعانه جوابشونو میدم ک اصلا جای دخالت نداشته باشن.والسلام.
یک اشتباه دیگه ک خودمم کردم اینکه توخلوت بچه رو خوابوندم و زیاد بهش لباس میپوشاندم.زود زود سرمامیخوره

سوال های مرتبط

مامان آلاء و ماهبد مامان آلاء و ماهبد ۴ سالگی
سلام مامانای عزیز، من دخترم چهار سالشه و الان یه دومی رو باردارم الان که ۴ ساله گذشته خیلی چیزا رو که نگاه میکنم به عقب افسوس میخورم که چقدر خودم رو اذیت کردم و عذاب دادم گفتم این مطلب رو بنویسم برای مامان اولی ها تا این چیزا رو تجریه نکنن ، اول از همه من بارداری پر استرسی داشتم تا ماه ۵ ام تا تکون میخوردم خونریزی داشتم و مدام تو بیمارستان ها بودم هماتوم داشتم و استرس بیش از حد تاثیر خیلی بدی روی من داشت بعد از به دنیا اومدن هم همش استرس و اضطراب داشتم وای الان کم شیر خورد وای الان پی پی بچه سفت هست وای الان شل شد رنگش عوضش شد و خیلی چیزای دیگه که بابت هر کدوم کلی استرس کشیدم و کم کم آین افسردگیو استرس تبدیل به وسواس فکری هم شد ، تا دخترم تب میکرد و سرفه میکرد از درون بهم می‌ریختم و از استرس تمام وجودم بهم می‌ریخت میدونم همه مادرا وقتی بچه اشون مریض میشه نگران هستند اما بنظرم من خیلییی بیش از اندازه حالم بد میشد جوری که منشی دکتر دخترم میگفت خواهشهای دیگه بچه نیار ، با همسرم مدام بحث میکردم چون استرس و اضطراب شدیدی داشتم و تمام کارهام اشتباه بود ، مشاوره گرفتم کمی بهتر شدم از وسواسم کمتر شد و الان که به پشت سر نگاه میکنم میبینم واقعاااااا داشتم دیوونه میشدم عدم آگاهی و نداشتن اطلاعات از من یه آدم پر استرس ساخته بود این مطلب رو گذاشتم که بگم لطفاااا بعد تولد بچه اگر افسردگی دارید سریع مشاوره بگیرید ، خودتون رو یادتون نره ، اول به خودتون اهمیت بدید بچه مادر شاد و سلامت میخواد ، غذای خوب بخوربد و اگر میتونید در روز حتی یک ساعت بچه رو به آدم امن بسپارید و برای خودتون وقت بزارید حتی برای حمام کردن ، آرایشگاه رفتن ، پیاده روی ، دیدن دوستاتون ، واقعاااا خودتون رو ببینید