مامانی شب آخره که تو دلمی
یادته اوایل حسی بهت نداشتم
تا وقتی که صدای قلبتو شنیدم دیگه اون موقع من قلب نداشتم و تو‌اومدی جاش
مامانی نمیدونم چه شکلی هستی شکل منی با به بابات کشیدی
ولی در هر صورت برام شیرینی
عشق مامان هم‌دلمه زود تر بیایی هم دلشوره دارم برای زایمان فردا و اینکه

تا الان خیالم راحت بود تو دلمی و مراقبتم
میترسم مامانی از فردا که دیکه حرکاتتو تو شکمم حس نمیکنم
قبلا حسودیم میشد که تو شکم من باشی و برا بابا تکون میخوردی به صداش به نفسش به گرماش واکنش میدادی
ولی امروز که تاریخ تولدتو با مامان یکی کردی فهمیدم منم‌دوست داری
خوش اومدی قَلب بابا
بماند به یادگار از پایان ۳۸ هفته. ۹/۱ /۴۰۳ هدیه ماه رمضان و عیدی مامان

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط