۳ پاسخ

یه وقت نترسیده ترسشو بگیرید

ماهم همین جور شدیم دخترم زود رنج شد اخلتقش عوض شد ی جوری شد کلان بی اشتها لاغر شده منم خیلی ناراحتم از این موضوع خیلی خیلی مظلوم هست دلم میسوزه

وای باورت نمیشه پسر منم هراز گاهی همینطوری میشه حدود دوهفته قبل همینطور شد من دیگه به معنای واقعی روانی شده بودم همش گریه همش بهونه از صبح که خواب بلند میشد با گریه میگفتیم خدایا ای بچع چش شده....چن روز جایی نبردمش اگرم کم پیش اومد ببرمش فوری میومدم براش اسفند دود میکردم شبا براش ۴ قل می‌خوندم خداروشکر خیلی بهتر شد... واصلا یادم به اون روزا میاد حالم بد میشه

سوال های مرتبط