۸ پاسخ

هروقت نزدیکش میشه میزنه محکم به سینه میگه بده یعنی نمیخورم

منم میخوام از سیر بگیرم،چیکار کنم ،باید سرگرم باشه؟؟

آخی
منم گرفتم از شیر خیای راحت بود من کاری نگردم صبح ۲ ماه پبش دادمش رفت دیگه ندادم فقط ۳ شب گفت جی جی بده منم گفتم نه کیک میدادم میوه میدادم
قبل از اینگه از شیر هم بگیرم با لالایی و رو پا خوابیدن عادت دادم که برا خواب اذیت نشه

عزیزم شبا چجوری میخوابه دختر من فقط شبا شیرمیخاد ازهمینم استرس میگیرم

ای جان 😁یعنی فلفل زدی به نوک سینه؟

تو شیشه هم بش شیر نمیدی؟

بنام خدا پدرم در اومد افسرده شدم خیلی ناراحت بود

😂😂😂😂😂

سوال های مرتبط

مامان رهام جون وتودلی مامان رهام جون وتودلی ۲ سالگی
#تجربه از شیر گرفتن
سلام مامانا خواستم از تجربه خودم براتون بگم
من ۱۹م تصمیم گرفتم که رهام جون رو از شیر بگیرم خیلی وابسته بود حتما باید زیر سینه می خوابید یعنی مثل پستونک همیشه باید می خورد دائم دنبالم بود و گریه میکرد
بلاخره روز اول صبحانه ونهار وشام بهش دادم خیلی بیقرار بود و همش بهانه می‌گرفت ولی من براش خوراکی می آوردم و باهاش بازی می‌کرد یعنی یه جوری
حرف حرف خودش بود کلافه بودم ولی جانزدم و ادامه دادم
دوروز همین روال بود
روز سوم وچهارم شیر صبحانه قطع کردم
روز پنجم شیر نهار ولی همچنان شیر شب رو می خورد فقط نهار وصبحانه نبود
خلاصه
روز هفتم شیر شب که می خواست بخوابه ولی وقتی خواب بود می‌خورد
و اصلا بهانه نمی‌گرفت یعنی اون پسری که روز اول بود به کلی فرق کرد بود دیگه شیر روز فراموش کرد بود
و امروز که روز دهم هست شیر شب قطع شد
تو خواب چند باری بیدارشد ولی من بغلش کردم و بهش آب دادم و براس لالایی خوندم و خدارو شکر خوابید
خواستم بگم شاید اولش خیلی مترسیدم ولی اینجوری بچم بیشتر همکاری کرد تا اینکه یک دفعه قطع میکرد شیر
اینم تجربه من
فقط مامانا مهربون تواین ۱۰ روز به من انگاری ۱۰۰سال گذشت خواهش وقتی خواستین از شیر بگیرن بیشتر بهشون توجه کنید اینجوری کم تر اذیت میشن بچه ها
موفق باشید