#تجربه از شیر گرفتن
سلام مامانا خواستم از تجربه خودم براتون بگم
من ۱۹م تصمیم گرفتم که رهام جون رو از شیر بگیرم خیلی وابسته بود حتما باید زیر سینه می خوابید یعنی مثل پستونک همیشه باید می خورد دائم دنبالم بود و گریه میکرد
بلاخره روز اول صبحانه ونهار وشام بهش دادم خیلی بیقرار بود و همش بهانه می‌گرفت ولی من براش خوراکی می آوردم و باهاش بازی می‌کرد یعنی یه جوری
حرف حرف خودش بود کلافه بودم ولی جانزدم و ادامه دادم
دوروز همین روال بود
روز سوم وچهارم شیر صبحانه قطع کردم
روز پنجم شیر نهار ولی همچنان شیر شب رو می خورد فقط نهار وصبحانه نبود
خلاصه
روز هفتم شیر شب که می خواست بخوابه ولی وقتی خواب بود می‌خورد
و اصلا بهانه نمی‌گرفت یعنی اون پسری که روز اول بود به کلی فرق کرد بود دیگه شیر روز فراموش کرد بود
و امروز که روز دهم هست شیر شب قطع شد
تو خواب چند باری بیدارشد ولی من بغلش کردم و بهش آب دادم و براس لالایی خوندم و خدارو شکر خوابید
خواستم بگم شاید اولش خیلی مترسیدم ولی اینجوری بچم بیشتر همکاری کرد تا اینکه یک دفعه قطع میکرد شیر
اینم تجربه من
فقط مامانا مهربون تواین ۱۰ روز به من انگاری ۱۰۰سال گذشت خواهش وقتی خواستین از شیر بگیرن بیشتر بهشون توجه کنید اینجوری کم تر اذیت میشن بچه ها
موفق باشید

۳ پاسخ

آفرین بهت منم یه ماهی میشه ازشیرگرفتم همون کارهاروکرده بودم تابه کلی فراموشش کرد بایدجایگزینش بهش بدی همیشه مشغول بازی کردن یاخوراکی خوردن واین چیزا باشه دیگه بهشم فکرنمیکنه موفق باشی گلم...

خدا قوت خواهر....منم پسرم خیلی وابسته هست و خودمم کم حوصله .دو بار تا حالا خواستم از شیر بگیرمش نتونستنم☹️سمت ماهم دیگه خیلی گرم شده میگن بچه گناه داره حالا از شیر بگیری باید بزاری تا هوا خنک بشه مجبورم تا مهرماه تحمل کنم😬

فدایی داری

سوال های مرتبط

مامان اَبرک☁️ مامان اَبرک☁️ ۲ سالگی
روش از شير گرفتن من
دوستان من اصلا نميخواستم بچمو مثل قديميا از شير بگيرم چون ميدونستم چه آسيب هايي توي روش هاي يهويي وجود داره
از اسفند بهداشت گفت فقط شير شب بده بخاطر وزن كم بچم
ولي من شروع كردم خيلي نامحسوس وعده هاي شير الكي رو حذف كردم
وقتي ميگفت شير . ميگفتم ميخواي بجاش اينو بيارم بخوري ؟
يا قبول ميكرد يا نه و من يك ماهي به سازش رقصيدم كه بودنه جاي ميكي ميتونه چيزاي خوشمزن ديگه بخوره
از عيد يكم سفت تر سرشو گرم كردم ولي نه تا جايي كه گريه كنه واسه شير . جايگزين هاي بيشتر و سير نگهداشتنش . اين روال ادامه پيدا كرد تا جايي كه شد بعد از بيدار شدن صبح . خواب ظهر و شب
بعد از بيدار شدن سخت بود چون خيلي دوست داشت ريلكس كنه با ميمي
و رسيدم جاي سخت خوابيدن بدون ميمي ظهر
چند روز اول سخت بود
واي عادت كرد
شد شير موقع خواب و طول شب
اونم بفاصله يك هفته قطع كردم و چند شب تو خواب شير دادم و تمام
الان پسرم راحت ميخوابه و اصلا شب بيدار نميشه
منم اصلا سينه هام درد نگرفت چون خيلي يواش يواش خشك شد
گفتم تجربمو باهاتون به اشتراك بزارم شايد به درد بخوره 😍
مامان پسر عزیز مامان مامان پسر عزیز مامان ۱ سالگی
سلام مامانای عزیز
خداقوت
جمعه زمستونیتون بخیر
میخوام پروسه از شیر گرفتن پسرم رو براتون بگم پسرم تا ۱۵ ماهگی وابستگی شدیدی به سینه داشت. رفتم بهداشت و گفت شیر رو کم کن و غذا بده. دیکه هروقت شیر میخواست بهش میوه یا آجیل یا هر چیزی که می‌شد به بچه بدی می‌دادم. اما بازم وابسته بود. همش میگفتم چطور من این بچه رو از شیر بگیرم. تا اینکه ۱۸ ماهه شد. باز رفتم بهداشت و گفت شیرشو کم کن غذا بده. دیکه مصمم شدم تدریجی شیرو ازش بگیرم. اول شیر روز رو کم کردم
فقط بعد از غذا شیر می‌دادم. اما شیر شب و شیر برای خوابیدن سرجاش بود. شبا وابستگی پسرم به سینه بیشتر از قبل شده بود.
منم مضطرب از اینکه آخرش آیا موفق به این کار میشم یانه.
دیگه روزها فقط قبل از خواب شیر می‌خورد و شبا همچنان پابرجا. همش فکرم این بود چیکار کنم شیر و کمتر کنم
حس میکردم نمیتونم اینکارو بکنم.
یه شب با پسرم لج کردم و قبل از خواب ممه ندادم بهش.
خیلی گریه کرد طفلکی خیلی باهاش حرف زدم.
گفتم توپولوها سیر نمیخورن ریزولو ها شیر میخورن چون خیلی کوچولو هستن.
یه عالمه حرف تا راضی بشه کلی نشد. دعواش هم کردم چون واقعا دیگه نمی‌کشیدم. دیگه از اون شب مقاومت رو شروع کردم. توی روز کامل قطع کردم چند روز. بعد از چند روز شیر قبل از خواب رو حذف کردم. در طول روز همش باهاش صحبت می‌کردم که ممه مال نی نی کوچولوهاس
هرجا نینی میدیدم میبردمش پیشش میگفتم ببین چقدر کوچولوعه ممه میخوره. اما نی نی بزرگا دیگه ممه نمیخورن. چند شب نزدیک سحر پا میشد گریه میکرد. منم می‌دادم بهش ممه.
یشب وقتی ممه دادم دیدم زود ول کرد. فهمیدم انگار میلی نداره بهش. دیکه ازون موقع ندادم.