سلام مامانای عزیز
خداقوت
جمعه زمستونیتون بخیر
میخوام پروسه از شیر گرفتن پسرم رو براتون بگم پسرم تا ۱۵ ماهگی وابستگی شدیدی به سینه داشت. رفتم بهداشت و گفت شیر رو کم کن و غذا بده. دیکه هروقت شیر میخواست بهش میوه یا آجیل یا هر چیزی که می‌شد به بچه بدی می‌دادم. اما بازم وابسته بود. همش میگفتم چطور من این بچه رو از شیر بگیرم. تا اینکه ۱۸ ماهه شد. باز رفتم بهداشت و گفت شیرشو کم کن غذا بده. دیکه مصمم شدم تدریجی شیرو ازش بگیرم. اول شیر روز رو کم کردم
فقط بعد از غذا شیر می‌دادم. اما شیر شب و شیر برای خوابیدن سرجاش بود. شبا وابستگی پسرم به سینه بیشتر از قبل شده بود.
منم مضطرب از اینکه آخرش آیا موفق به این کار میشم یانه.
دیگه روزها فقط قبل از خواب شیر می‌خورد و شبا همچنان پابرجا. همش فکرم این بود چیکار کنم شیر و کمتر کنم
حس میکردم نمیتونم اینکارو بکنم.
یه شب با پسرم لج کردم و قبل از خواب ممه ندادم بهش.
خیلی گریه کرد طفلکی خیلی باهاش حرف زدم.
گفتم توپولوها سیر نمیخورن ریزولو ها شیر میخورن چون خیلی کوچولو هستن.
یه عالمه حرف تا راضی بشه کلی نشد. دعواش هم کردم چون واقعا دیگه نمی‌کشیدم. دیگه از اون شب مقاومت رو شروع کردم. توی روز کامل قطع کردم چند روز. بعد از چند روز شیر قبل از خواب رو حذف کردم. در طول روز همش باهاش صحبت می‌کردم که ممه مال نی نی کوچولوهاس
هرجا نینی میدیدم میبردمش پیشش میگفتم ببین چقدر کوچولوعه ممه میخوره. اما نی نی بزرگا دیگه ممه نمیخورن. چند شب نزدیک سحر پا میشد گریه میکرد. منم می‌دادم بهش ممه.
یشب وقتی ممه دادم دیدم زود ول کرد. فهمیدم انگار میلی نداره بهش. دیکه ازون موقع ندادم.

۷ پاسخ

شبا چجوری میخوابونیش بدون شیر ؟

چقد خوب..مرسی که تجربتو گفتی
والا منم غصه دارم برای از شیر گرفتنش..وابستس به سینه..حالا روزارو میشه حواسشو پرت کرد ک نداد بهش..شب لامصب خیلی بده😑۳ ۴ باری بلند میشه
ولی خب تا ۴ ۵ ماه دیگه میدم بهش
بعدش خدا درست کنه برامون

سلام عزیزم خداروشکر
منم دخترم روزهایی که خونه هستم خیلی ممه میخواد وقتی سرکارم غذاشو میخوره
انگار هر چی بگذره و قدرت اختیارشون بیشتر میشه بیشتر یادشون میمونه که شیر بخورن و وابسته‌تر
من میخوام بعد واکسن و کامل دراومدن دندون نیش از ۱۴ اسفند با تکنیک ۴ در ۴ از شیر بگیرمش که شب عید تموم بشه و بدون شیر تعطیلات عید بریم و یادش بره کلا
دخترم با شیر میخوابه
میدونم که سرویس میشم تا بخوابونمش بدون شیر ولی چه میشه کرد
فعلا به فکرم رسیده تاب بخرم شبا با تاب گیجش کنم

عزیزم شما دم عیدی لباس اینا ندارید بخاین بدین به نیاز مند

منم پسرم از شیر گرفتم از روز چهارشنبه
دگه ممه ندادم
ولی شیر خشک میخوره
هر وقت بخواد میدم
منم خیلی استرس داشتم که چجوری از شیر بگیرم
خیلی راحت بود شبا بیدار میشه نمیدم
میگم اوف شده تمام
چون چسپ زخم زدم
من

سلام بسلامتی
فکر کنم دختر منم دقیق همسن پسر شما بود اردیبهشت ۴۰۲ درسته ؟
منم حدود یکماه کامل از شیر گرفتم البته دختر من شیرخشکی هست کلا..
الان بهش شیر پاستوریزه میجوشونم و میدم اما همه میگن خیلی زود از شیر گرفتی همینجوری ضعیفه بخاطر شیرخشکی بودن حالا هم زود گرفتی ضعیفتر هم میشه😔

الان ۴ شب و روزه که ممه نخورده.
دیگه اسمشم نمیاره خداروشکر.
خودمم اصلا اذیت نشدم.
سینه هامم درد نگرفت.
امیدوارم تجربه ام بکارتون بیاد.
پسر من وابستگی خیلی خیلی شدید به سینه داشت.
اما اینطوری تدریجی از شیر گرفته شد.
دوره قطع شیرم نگرفتم.

سوال های مرتبط

مامان hosean مامان hosean ۲ سالگی
خواب بچه❌❌❌❌❌❌
مامانا بیاین ی تجربم راجب از شیر گرفتن پیگسرم بگم خیلی از دوستام میپرسن
خودم کابوووس از شیر گرفتنشو داشتم من پسرم یه سال و هفت ماهش بود چون فقط تو خواب شیر خودم میدادم بیداری شیر خشک اومدم شیر خودم قط کنم شبا هی وعده هاش کم کردم بعد چند روز دیدم دیگه ده بخوابه یا دوازده ۵بیدار میشه برا شیر اونم اومدم هی ندادم شد شبی ی وعده ۶صب یا ۷صب چون تو خواب بیدار میشد میزاشتم رو پام تکون میدادم خودم بد خواب میشدم برا همین صب ی وعده رو میدادم میخورد تا ۹پامیشد صبحونه میدادم...روز هم ظهرا بیشتر وقتا قبل خواب شیر میخورد بد قلقی میکرد غذا نمیخورد بیشتر وقتا اومدم شیر قبل خواب روزشم قط کردم شد شیر قبل خواب شبش ک ی هفته پیش دوستم گف بیا عادتشو بگیر ک با شیر نخوابه من غذا میدادم بهونه میگرفت سرگرمش کردم باز غذامیدادم خستش میکردم میخوابید دوسه روز اول صب پامیشد صبحونه میدادم میخورد باز میخوابید یا همش دنبال شیر تو اشپزخونه میگف مه مه خداروشکر الان هی بهتر میشه خوابشم بیشتر شده 😊
امیدورام بدردتون بخوره 😚😙🙂🙂🙂
مامان گل پسر🥰 مامان گل پسر🥰 هفته سی‌وچهارم بارداری
سلام دوستان من خیلی میبینم خیلیا سوال دارن درمورد از شیر گرفتن خواستم تجربه خودم از شیر گرفتن بذارم بلکه به درد کسی خورد من پسرم خیلی وابسته بود به سینه بدون سینه اصلا نمیخوابید روزا همش ممه میخواست وغذا نمی‌خورد یکسال وشش ماهش بود من با بازی وخوراکی سرگرمش کردم شیر نمی‌دادم دیگه غذا می‌خورد تا وقتی که یکسال وهفت ماهش شد تصمیم گرفتم از شیر بگیرمش چون شبها تا صبح شیر میخواست سینه هام درد میکردن خیلی اذیت بودم پسرم تو روز ظهر قبل خواب شیر می‌خورد من هرروز یادداشت کردم چند دقیقه شیر میخوره هرروز یه دقیقه کمتر شیر میدادم تا وقتی کلا حذف شد شیر قبل خواب شب هم همینطوری قطع کردم رسیدم به نصف شب پسرم سه بار بلند میشد اول دوبار میدادم بعد پنج شش روز یک وعده میدادم وپنج شش روز آخر دیگه ندادم فقط چهارشب اذیت کرد سینه هام اصلا درد نگرفتن چون تدریجی گرفتم پسرم زود کنار اومد شبها قبل خواب خوب غذا بدین سیر بشن بیدار نشن نصف شب نصف شب هم فقط آب بدین خوراکی ندین من تلخک وچسب هیچ چیزی نزدم چون میگن تو روحیه بچه تاثیر منفی میذاره گریه های روزای اول هم عادیه چون یع نقطه امن میگیرین عادیه توقع نداشته باشین روز اول کنار بیاد آروم شه این روش پایین هم برای ازشیر گرفتن خوبه تدریجی گرفتن فشار اصلی روی مادره ولی یهویی گرفتن فشار اصلی روی بچه ست بچه خیلی اذیت میشه شما یه معتاد تصور کنین یهو از مواد بگیرین میمیره از بدن درد ولی تدریجی بگیرن تزک میتونه بکنه امیدوارم مفید باشه وبدردکسی بخوره
مامان آرمان مامان آرمان ۲ سالگی
سلام مامانا من تا الان بیدارم راستش من چهار روزه پسرمو از شیر گرفتم تو این چهار روز اصلن شیر ندادم بجز شب اول که خیلی گریه کرد و بعد اون دیگه ندادم تا روز دوم که داشت با بردارم بازی و شوخی میکرد یهو از بغل داداشم افتاد و منم خیلی ترسیدم هرکاری کردم آروم نشد و مطمئن شدم چیزیش نشده و فقط بهونه سینه رو میکنه یکم شیر دادم بعد از اون هم دیگه تا الان که روز چهارمش شیر ندادم سر سینه ام رو با تلخک تلخ کردم راستش هر راهی بگی قبل اون امتحان کردم نشد چون سنگ کلیه دارم خیلی عذاب و درد دارم ، باید دارو مصرف کنم مجبورم هر چه زودتر از شیر بگیرمش مامانا تو این چن روز پسرم خیلی خوب و آروم و اذیت نشدم بجز شبا که ساعت 4 صبح بیدار میشه و کلی گریه میکنه هر چقدر میخوام آرومش کنم فایده نداره

و طفلک همش گریه میکنه کنارم آبمیوه تو شیشه اش شیر پاستوریزه پر کردم یه شیشه آب گذاشتم شبا گریه کردنی هر کاری میکنم نمیخوره

بنظرتون چی کار کنم؟
دستاشو همش میخوره
اشتهاش هم کم شده و خوب غذا نمیخوره
مامان رهام جون وتودلی مامان رهام جون وتودلی ۲ سالگی
#تجربه از شیر گرفتن
سلام مامانا خواستم از تجربه خودم براتون بگم
من ۱۹م تصمیم گرفتم که رهام جون رو از شیر بگیرم خیلی وابسته بود حتما باید زیر سینه می خوابید یعنی مثل پستونک همیشه باید می خورد دائم دنبالم بود و گریه میکرد
بلاخره روز اول صبحانه ونهار وشام بهش دادم خیلی بیقرار بود و همش بهانه می‌گرفت ولی من براش خوراکی می آوردم و باهاش بازی می‌کرد یعنی یه جوری
حرف حرف خودش بود کلافه بودم ولی جانزدم و ادامه دادم
دوروز همین روال بود
روز سوم وچهارم شیر صبحانه قطع کردم
روز پنجم شیر نهار ولی همچنان شیر شب رو می خورد فقط نهار وصبحانه نبود
خلاصه
روز هفتم شیر شب که می خواست بخوابه ولی وقتی خواب بود می‌خورد
و اصلا بهانه نمی‌گرفت یعنی اون پسری که روز اول بود به کلی فرق کرد بود دیگه شیر روز فراموش کرد بود
و امروز که روز دهم هست شیر شب قطع شد
تو خواب چند باری بیدارشد ولی من بغلش کردم و بهش آب دادم و براس لالایی خوندم و خدارو شکر خوابید
خواستم بگم شاید اولش خیلی مترسیدم ولی اینجوری بچم بیشتر همکاری کرد تا اینکه یک دفعه قطع میکرد شیر
اینم تجربه من
فقط مامانا مهربون تواین ۱۰ روز به من انگاری ۱۰۰سال گذشت خواهش وقتی خواستین از شیر بگیرن بیشتر بهشون توجه کنید اینجوری کم تر اذیت میشن بچه ها
موفق باشید