خب سلااااام 😁من همچنان زایمان نکردمممم😂
صبح رفتم بیمارستان بعد کلی معاینه و این چیزا گفتن فردا تشریف بیارید
گفتم بابا بکشیدش بیرون دیگههه گفتن خیر دکتر رفتن نیستن فردا صبح عمل میشین😕خلاصه فقط کلی دستکاریم کردن دردامو چندبرابر کردن برگشتم خونه😩

۶ پاسخ

والا منم تو ۳۸هفته زایمان کردم رفتم برامعاینه بعد معاینه کیسه ابم سوراخ شد و میکروب کشید بالا ولی اصلا مشخص نبود بعد چندساعت لکه بینی داشتم ک ماماگفت طبیعیه بعد معاینه اگ بازم داشتی بیامعاینت کنم خلاصه ۹شب رفتم گفتن سوراخ شده باید بستری بشی اصلا درد نداشتم قرض فشار دادن تاثیرنداشت ۲تاسرم فشارزدم تاثیرنداشت امپول فشار زدن یکم دردم گرفت انقد معاینه کرررررررردن انقد تحریک کردن تا اخر باپاره کردن کیسه اب دردم شروع شد و فردا صبح ساعت ۸بچم ب دنیااومد😐

منم خستم شد میخام بزام چراا دیر میگذرههه

مگ شرایط طبیعی رونداری؟

خوبه ی روز دیگه داری 🥹🥹🥹

آخی مث من

مگه میخواستی طبیعی زایمان کنی؟

مقالات مرتبط

آماده کردن ساک زایمان
آماده کردن ساک زایمان برای بیمارستان | لیست وسایل ساک زایم...
محتویات ساک لوازم نوزاد
محتویات و لوازم مورد نیاز ساک نوزاد برای بیمارستان
معاینات پزشکی دوران بارداری
معاینه لگن در بارداری و معاینه واژینال در بارداری ضروری اس...
بهترین بیمارستان بارداری در تهران
بهترین بیمارستان بارداری در تهران

سوال های مرتبط

مامان هدیه الهی مامان هدیه الهی روزهای ابتدایی تولد
سلام بر همگی دوستان
منم زایمان کردم و بالاخره دخترگلیمو دیدم
هر چند سخت بود زایمان(چون هم درد طبیعی رو کشیدم هم سزارین شدم) اما ارزششو داشت
چهارشنبه صبح رفتم بستری شدم بهم سرم وصل کردن و قرص زیر زبونی گزاشتن برام که دردام شروع بشه
ساعت ۱٠ صبح بود که دردام شروع شد ساعت 12 معاینه شدم گفتن 2 سانتی باز رفتن ساعت 2 اومدن معاینه کردن گفتن شدی سه سانت
باز رفتن 4 اومدن معاینه کردن بدون اینکه چیزی بگن زدن کیسه آبمو پاره کردن بعدش درد برام غیر قابل تحمل شد گفتم من فقط باید برم سرویس بعد که رفتم دیدم کلی خون داره ازم میره اومدم بیرون دیدم ماما با سوند وایستاده منتظر من گفتم چی شده گفتن بچه مدفوع کرده باید هرچه سریع تر سزارین بشی گفتم مگه چند سانت باز بودم گفتن 4 سانت خلاصه منو بردن اتاق عمل حالا منم با کلی درد فقط تنها کسی که اسمش رو زبونم بود خدا بود و مامانم

ساعت 4 و نیم بود دکه رفتم اتاق عمل به محض اینکه دکترمو دیدم ترسم ریخت چون واقعا دکتر خوب و فوق العاده ای هستم خانم دکتر مریم زارع مودی و ساعت 5 بود که با دخترم از اتاق عمل بیرون اومدیم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان پناه مامان پناه ۲ ماهگی
رفتم بیمارستان معاینه کردن گفتن نزدیک دو سانتی بعد نوار قلب گرفتن گفتن یه کوچولو انقباض داری 😕 گفتن باید بستری بشی ولی نموندم با رضایت شخصی برگشتم خونه. گفتن هفته دیگه چهل هفته تکمیل شد حتما بستری میشی 😐
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان الینا 💖 مامان الینا 💖 ۲ ماهگی
تجربه زایمان (پارت1)
من چهارشنبه شب (39 هفته و 5روز بودم) رفتم بیمارستان ان اس تی بگیرم چون حرکاتش یکم کم شده بود، ان اس تی گرفتن و سونو بیوفیزیکال که گفتن همه چی خوب و نرماله،،معاینه کردن و گفتن دهانه رحم یک سانته(اینم بگم که هیچ درد و علائمی از زایمان نداشتم) زنگ زدن به دکترم گفتن و دکترم گف جمعه صبح بیا بستری شو، خلاصه من جمعه صبح که 40 هفته کامل بودم ساعت 7 بدون درد رفتم بیمارستان و بستری شدم، معایته کردن و گفتن هنوز یک سانتی، ساعت حدودا 10،11 بود که برام قرص زیرزبونی گزاشتن که خیلی اثر نکرد، فقط یه درد های خفیف پریودی داشتم، دباره معاینه کردن و گفتن دهانه رحم دو سانته، من که دیگه کلا نا امید شده بودم و گفتم تا فردا اینجا علافیم 🙁
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان 😍جوجو 👼🏻🤗 مامان 😍جوجو 👼🏻🤗 هفته چهلم بارداری
از ساعت هفت صبح تا ساعت پیش بیمارستان بودم برای تشکیل پرونده و کلی آزمایش این سومین پرونده بود توی بیمارستان واقعا سزارین اینقدر دردس داره🥺🥺🥺خیلی خسته شدم فکر کروم امروز بستری میشم گفتن فردا عمل داری
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان نیکی🩷🪽 مامان نیکی🩷🪽 ۱ ماهگی
مامانا من امشب خوب بودم رفتم دستشویی یه لک خون خیلییی کوچیک دیدم سریع رفتم بیمارستان اکو کردن گفتن خوبه قلبش ولی دهانه رحمم ۲ سانت باز شده گفتن برو صبح بیا دکتر ببینت شاید لازم باشه صبح بری اتاق عمل ، کسی تجربه داره که اینجوری شده باشه و سریع عمل بشه؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان روژیا مامان روژیا هفته سی‌وهفتم بارداری
من فردا قرار بود سزارین بشم امروز رفتم بیمارستان برگه رو دادم گفتن مهر اینا نداره باید فردا بری یه برگه دیگه بیاری دکتر عوضیمم رفته مرخصی حالا باید پیش یه دکتر دیگه برگه بیارم اگه این مشکلا نبود فردا صبح عمل میشدم چند وقته دلمو خوش کرده بودم به فردا صبح ولی همش بهم ریخت😔
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان کایا💕مهوا مامان کایا💕مهوا روزهای ابتدایی تولد
از صبح اومدم بیمارستان دو بار نوار قلب گرفتن یه بار گفتن خوب نی دومی رو گفتن خوبه معاینه کردن گفتن دو فینگری هیچ دردیم ندارم لنتی بعد سونو نوشتن از صبح اعلافم اینجا اخرم نمیدونم بستریم میکنن یانه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان مهدیار مامان مهدیار روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا امروز شکمم درد میکرد رفتم بیمارستان آن اس تی گرفت خیر ندیده ها ۳ بار معاینه کردن گفتن حالا زایمان نمیکنی اومدم خونه ولی شکمم سفت ودرد میکنه بنظرتون کی شدید میشه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان دلوین مامان دلوین ۴ ماهگی
خانما من امروز صبح لکه خون داشتم قرمز بود رفتم بیمارستان معاینه کردن گفتن باز نشده اصلا رحمت ضربان قلب جنین و گرفتن گفتن اوکیع سونو نوشتن نرفتم گفتن دوباره ساعت ۹شب معاینه باید بشی که سریع بستری کنیم اگه باز شده بود آمپول ریه بزنیم دیگه برگشتم خونه الان دیدم یه قطره لکه قهوه ای دارم بنظرتون چیکار کنم موقعع زایمانمه بعد اینکه اگه وقتش بود چی بخورم دهانه رحمم باززبشه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان نیکی🩷🪽 مامان نیکی🩷🪽 ۱ ماهگی
مامانا من امشب یه لک خیلییی کوچیک دیدم رفتم بیمارستان اکو گفتن همه چی خوب بود اما ماما معاینه کرد ۲ سانت باز شدم گفت صبح بیا شاید فردا عمل بشی
هرچی سوال کردم چقد احتمال داره گفت دکتر باید ببینه کسی تجربه داره؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان امیرعلی و نورا مامان امیرعلی و نورا ۸ ماهگی
مامانا دختر من به دنیا اومد صبح اومدم بیمارستان نزدیک خونمون ان اس تی بگیرم بعد درد نشون داد معاینه کردن هرچی گفتم من سزارین هستم گفتن نمیشه درد داری یهو رحمت پاره میشه میری خونه گفتم دکترم بجا دیگه س میخوام پیشش زایمان کنم گفتن نمیشه شوهرم اومد دعوا کرد قبول نکردن مجبوری زایشگاه یهو دردام شروع شد دکتر گفت دیدی بهت گفتم درد داری دوسانتم دهانه رحمم باز بود خلاصه اورژانسی بردن عمل
مشاهده ۲۶ پاسخ دیگر
مامان شاهان مامان شاهان ۱ ماهگی
سلوم خانما من بلاخره دیشب که حرکت کردم برا اصفهان صبح ساعت ۸ رسیدم استراحت کردم ۱۱رفتم دنبال بیمارستانا ببینم کجا میگیرن منو چون دکترم اینجا نیس خلاصه یجا پیدا کردم سزارین دوم هم هستم اما رفتم خودمو نشون دادم گفتم دکتر دیشب گفته که احتمال زایمان دارمو فلان و دردامو گفتم اونا هم ان اس تی گرفتن و یکم معاینه انگشتی کردن بدونن چند سانتم که گفتن ن یک سانتی کمه برو خونه امپول بزن و استراحت کن فردا بیا پیش دکتر برات نامه و تاریخ دقیق سزارینت رو بده منم الان برم استراحت تا فردا برم تاریخ دقیق سزارینمو بگیرمو استراحت کنم تا اون موقع ولی کلی استرس کشیدمو درد 🥲بخاطر معاینه چون ۳۴هفته بودم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان رادین مامان رادین هفته سی‌وهشتم بارداری
سلام خانما من رفتم معاینه کردن گفتن فینگر هستش یعنی چی؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان دنیز🩷 مامان دنیز🩷 ۵ ماهگی
سلام مامانا اومدم تجربه زایمانمو بگم🙂
۲۸خرداد دکترم گفت بیا بیمارستان برای معاینه صبح با اینکه خیلی کم درد داشتم رفتم با کلی سونو و معاینه اخر گفتن هنوز وقتش نیست ۱سانتی گفتن برو خونه هروقت تایم درداد به ۵دقیقه رسید بیا تا رسیدیم خونه شد ساعت ۲ظهر ،ساعت ۵ظهر تایم دردام به ۵،۶دقیقه رسید گفتم یکم که تایمش بیشترشد میریم بعد شام راه افتادیم دوباره رفتیم بیمارستان باز معاینه کردن گفتن ۱ونیم شدی،برو بخونه صبح بیا باز معاینه کنیم ،تا رسیدیم خونه شد ساعت ۳،ساعت ۵ کیسه ابم ترکید باز راه افتادیم رفتیم بیمارستان ،اونجا باز معاینه کردن گفتن شدی۳سانت تا ظهر بچت دنیا میاد،بستریم کردن ولی تا ظهر بدنیا نیومد هی بهشون میگفتم که دیگه من نمیتونم منو ببرید سزارین کنید گفتن که برای سزارین خیلی مونده حالا اگه نتونستی میبریم اتاق عمل😂💔
بالاخره بچم ساعت ۵بعدظهربدنیا اومد با کلی زحمت و درد،درسته درد خیلی زیادی رو تحمل کردم دهانه رحمم خیلی دیر دیر باز میشد، ۲۴ساعت درد کشیدم ولی زایمان خیلی خوبی داشتم کلا ۶تا بخیه خوردم اگه یکمم تحمل میکردم اصلا بخیه نمیخوردم بعضیا میگن درد بخیه از زایمان بیشتره ولی دروغ میگن من موقع بخیه حتی ی سوزنم حس نکردم، خلاصه حرف اخر که من ۲۴ساعت دردکشیدم ولی بنظرم زایمان طبیعی هزاربرابر سزارین بهتره من اونجا سزارینیارو دیدم ک دوروز بستری بودن هنوز سرپانشده بودن گریه میکردن
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان فاطی مامان فاطی روزهای ابتدایی تولد
خب اومدم از زایمانم واستون بگم ۳۷هفته سه روز رفتم دکتر واسم سونو نوشت سونو گرفتم دور آبش ۲۸بود سرکلاژم بودم نامه داد برم بیمارستان نخ باز کنن گفت باید زایمان کنی خطرناکه همون شب رفتم بیمارستان نخ باز کردن انقباض داشتم معاینه کردن گفتن بسته ست مرخصم کردن رفتم خونه فرداش که دکترم نبود یه روز درمیون هست مطبش هیچی دیگه شبش گفتم دیگه فردا میرم بادکتر حرف بزنم که سز کنه چون خودشم تاکید داشت که باید زودتر زایمان کنی همون شبش بعد چند ماه رابطه داشتم رفتم دوش آب گرم گرفتم تحریک سینه انجام دادم یکم درد داشتم صبح ساعت شش بیدار شدم درد داشتم بچه هارو راهی مدرسه کردم دردام زیادشدن فاصله شونم خیلی کم بود تا دوازده صبر کردم بچه ها بیان بعد برم تواین تایم کلی راه رفتم پله اینا بعد رفتم بیمارستان تا بیمارستان یک ساعت هم راه هست زیر راه خیلی بیشتر شد قابل تحمل نبود رسیدم مدارکامو دادم نامه دکتر روهم که دیدن سریع معاینه کردن گفتن شش هفت سانتی سریع بردن اتاق زایمان توی یه اتاق که فقط خودم بودم معاینه کردن گفتن شش سانتی رفتن بیرون درهم بسته شد من موندم و دردام خیلی ترسیدم بچه بدنیا بیاد. گیر کنه هرچی صدا زدم کسی نیومد بعد چند دقیقه اومد گفتم دردام زیاده بچه داره میاد معاینه کرد گفت نه خیلی بالاست باید سونو بشی انگار به پاست دستگاه آوردن یه دکتری اومد معاینه م کرد از بالا شکمم فشار میداد گفت نه سفالیکه یه چیزی آورد کیسه ابو پاره کرد کل اتاق پر شد از آب رفتن بیرون دوباره تنها شدم صدازدم نشنیدن ماما اومد بهش گفتم هر کاری بگی من انجام میدم فقط کمکم کن زودتر زایمان کنم بهم آمپول فشار زدیکی به باسن یکی داخل سرم دردام بیشتر شد معاینه کرد گفت هنوز بالاست
مشاهده ۵ پاسخ دیگر