سلام مامانا عزيز دیروز با شوهرم دعوا کردم بحث کردیم شدیدیهو دور نافم در اومد رفتم زایشگاه نوار قلب گرفت گف شک عصبی هس باید استراحت کنی امروز دوباره بامن بحث شد کرد دعوا کردیم بچم دوروز تکون نمیخوره چیکارکنم خیلی ناراحتم راهنمایی کنید

شوهرت نمیدونه تو بارداری نباید دعوا کنه

عزیزم نگران نکن خودتو مشکل جدی ای به وجود نمیاد برای بچه ولی سعی کن حال خودتو بهتر بکنی اصلا دنبالش نرو دیگه حتی خبرشو از مادرش هم نگیر به خودت برس آرایش بکن غذاهای خوب بپز برای خودت فیلم دانلود کن ببین سر خودتو مشغول بکن یادش نیوفتی حرص بخوری فقط میگن که چند برابر اون زمانی که حرص خوردی و عصبی بودی باید وقت بذاری با بچت حرف بزنی و شاد باشی تا حال بچه هم بهتر بشه تو فقط به خودت برس اصلا محل شوهرت نده منم با همسرم بحثم شده بود دیروز زنگ زد سر سنگین حرف زدم محلش ندادم از دیروز هزار بار قربونت صدقم رفته

اگه شوهرت رعایت نمیکنه چرا خودتم به خودت و بچت فکر نمیکنی فکر کردی همه شوهر دانا دارن بخدا مال نصف بیشتر ماهم شوهرامون سهل انگارن خدایی نکرده اتفاقی بیفته چه کاری از دستت بر میاد؟

حتی منم تواین هفته به ۲الی ۳ ساعت هم شده حرکتش رو متوجه نشدم اونم تو هفته ای که باید هر یک ساعت حداقل ۳ تا حرکت داشته باشه ولی همش برمیگرده به اعصاب و حالت عصبی مادر ریلکس که میکنم‌ حرکتاش شروع میشه

نگران نباش و ریلکس کن و استرس رو از خودت دور کن درست الان بهت حمله عصبی دست داده ولی حرکت تو هفته های شما اصلا ملاک نیست و ممکن تا چندین روز تکون نخوره یا یه ضربه خیلی محکمی بزن که کاملا واضح باشه حرکت جنین از انتهای ۲۷ هفته بعد مهم و باید شمارش بشه

نمیدونم چرا این مردا تو بارداری انقدر گند میشن انگار اونا حاملن منم امروز با شوهرم بحثم شد ولی از ترسش که حاملم جرعت نداشت انگشتش بهم بخوره یا بیشتر ادامه بده تازه دو دیقه نشد هی شوخی میکرد تا از دلم در بیاره من قیافه میگرفتم که پررو نشه

من خوندم پیامایی که گذاشتی من نمیخوام ناراحتت کنم الانم مخصوصا که بارداری میدونم خیلی سخته کسی درکت نکنه ولی من به جات بودم اگه کسیو داشتم مثل مامانم میرفتم پیشش تا شوهرم ادب شه ازین غلطا نکنه

در حال حاضر مسئول سلامتی این طفلی
به نظرم اصلا اهمیت نده و برای خودت آرامش فراهم کن
اگر قرار بود متوجه بشه همون دیشب متوجه میشد
دلت برای طفلت بسوزه

هر چقدر از بی شعوری مردا ما زنا بگیم کم گفتیم کاش بچه تو شکم اونا بود هورموناشون می‌ریخت به هم یعد ما باهاشون بد رفتی و دعوا میکردیم

چقدر بی شعوره ولش کن بروخونه مادرت این که فکر بچه اش نیست

نه احمقه دیشب منو تنها گذاشت رفت خونه مادرش خوابید صب رفتم محل کارش دیدم نیس ب مادرش زنگ زدم گفت اینجا خوابه رفتم خونه مادرش دعوامون شد

ی چیز شیرین بخور ب پهلوی چپ بخواب یکم باهاش صحبت کن ببین تکون نخورد برو دکتر

عزیزم شوهرا درک و عقل ندارن اصلا باهاش حرف نزن بحث نکن بزا زایمان کردی بعد😅

عزیزم همسرت ندید دیشب چی شد که باز دوباره دعوا کرد؟؟؟ 😞😞عجججب

دو روز به نظرم چیز جدییه تگه میتونی برو به چک کن زایشگاه