یه واقعیتو اومدم بهتون بگم😊

وقتی برای مادر شدن آماده می‌شیم، آماده می‌شیم تا بهترین مراقبت رو از بچه‌هامون بکنیم.

از تحقیق در مورد بهترین مارک‌های پوشک گرفته تا خوندن مطالب فرزندپروری، سعی می‌کنیم تا حد امکان آماده باشیم.

اما چیزی که ما اغلب برای اون آماده نمی شیم، احساس خشم و عصبانیته که می تونه پس از زایمان ایجاد بشه.

جامعه ما به ما می گه که "مادرهای خوب" همیشه ملایم، صبور و مراقب هستند. اونها مطمئناً هرگز ناامید و عصبانی نمیشن.

بنابراین وقتی این احساسات منفی ظاهر می شن، ما شروع میکنیم به فکر کردن که حتما مشکلی برای ما به وجود اومده. انتظارات ما از مادر شدن کاملاً با واقعیت ما متفاوته. این ما رو عصبانی تر می کنه و یک چرخه معیوب رو شروع می کنه.

اما حقیقت اینه که مادران خوب هم عصبانی میشن. خشم پس از زایمان خیلی رایجه، گرچه هیچ کس از ترس قضاوت نمی خواد در موردش صحبت کنه.

پس مامان نازنین؛
اگر تو هم این مشکل رو داری این رو از من بشنو...

تو تنها نیستی و همه ما مادرا عین همیم
اعتماد به نفس خودتو پایین نیار و خودتو سرزنش نکن☺️



اینو تو یه کانال خانواده بزرگ ما دیدم بنظرم خوبه بهش فکر کنیم مامانا💚

۲ پاسخ

و چه زیبا و عین واقعیت🥰

من خیلی گیج شدم خستم عصبی ام داغونم میترسم چطور سه تا بچه رو بزرگ کنم مگه یه آدم چقد جون داره صبر تحمل داره مخصوصا منی که تازه زایمان کردم 😔

سوال های مرتبط

مامان پارمیس مامان پارمیس ۵ ماهگی
اومدم غر بزنمو برم لطفا لطفا عزیزایی که تجربه ی بالاتر دارن چه از نظر زایمان چه روزهای اول بچه داری انقددددرررر بقیه رو نترسونید ...
ما میگیم کاش زودتر زایمان میکردیم هی میگن واااای الان لذت ببر اگه طبیعی که جرررر میخوری ....اگه سزارینی میان چندتا غووول میوفتم رو شکمت از درد میمیری دوباره زنده میشی ....
میگی کاش زودتر موعد زایمان میشد میدیدمش بچمو میگن زیاد عجله نکن یروز به جایی میرسی دلت برای این دوران بارداری تنگ میشه شب بیداری داره...درد داره...خیلی بده
خب عزیزجان مطمئن مادر شدن سخته از اووووول هم مادر بودن خیلی سخت بوده اما ما هر کدوممون موقع تصمیم گرفتن به این که بچه دار بشیم به بارداریش فکر کردیم به زایمانش فکر کردیم و به بعد از زایمان و روز های بچه داری هم فکر کردیم و دیگه تو راهی افتادیم که باید تمام تلاشمون رو بکنیم اول برای حفظ روحیه و بعد یه مامان خوب بودن ...
از سختی گفتن ها غول درست کردن ها از هر مرحله فقط روحیه اون مامان اولی رو بدتر میکنیم الان به حدی من از سزارین استرس گرفتم و چاره ای جز سز ندارم ...فقطم از یچیزش ترس دارم اینکه انقد هی میگن وااااای میان با دستو پاشون میوفتن رو شکم پاره ت و فشااااار میدن ،ما که از حال رفتیم،ما که بسکه جیغ زدیم تا چند روز صدامون گرفته بود...
نمیگم سخت نیستا ، اما بنظرم به یه مامان اولی که هیچ تجربه ای نداره بهتره بگیم سخته اما خداروشکر میبینی که هم از پسش بر اومدم و هم گذشته و رفته...