۱ پاسخ

انشالله به سلامتی نی نی تو بغل میگری.نگران نباش بسپارش به خدا.هرچی صلاح باشه همون میشه

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق روزهای ابتدایی تولد
مامان زینب🌻 مامان زینب🌻 ۴ ماهگی
تجربه زایمان۲
مامانم اومد و هنوز حالم خوب بود و ورزش میکردم و هر چند ساعت یکبار یکی میومد برای بررسی قلب و معاینه و ...
واقعا بد بودن زود بیمارستان رفتن همینه که هر مامایی که میاد می خواد معاینت کنه
همونجا گفتم من ماما همراه می خوام که با یه نفر در ارتباط باشم
و این ماما همراه داشتن شاید زایمانمو ساعت ها انداخت جلو
خلاصه با خیال راحت ناهار خوردم و با یکم درد و انقباض نمازمو خوندم و کم کم دردام شدید میشد
یاعت ۴ عصر بود که ماما همراهم گفت ۳ سانتی
ساعت ۶ عصر دوباره با معاینه گفت ۴ سانت خیلی خوبی
و من با خودم فکر میکردم اگه ۴ سانت انقدر درد داره ۱۰ سانت چه بلایی می خواد سرم بیاد
دیگه با شدت گرفتن دردام با ماما شروع کردیم ورزش کردن و تمرین تنفس که خیلی در کاهش دردها اثر داشت
ساعت حدود ۸ و نیم بود که دیگه پوزیشن سجده رو بهم گفت انجام بده و من دیگه نمیتونستم چون خیلی درد داشتم و ماما تعجب کرد و معاینه کرد و گفت دختر تو فولی 😯
و من اون لحظه : میگم چقدر درد داره ها 😫
گفت بهت قول میدم ۹ و ربع دخترت توو بغلت باشه اگه همکاری کنی
و اینجوری شد که دقیقا ۹ و ربع زینب خانم ما اومد به دنیا
اینکه نیم ساعت آخر رو نمیگم برای اینه که من خیلی موقع زور زدن درد کشیدم خیلی زیاد
چون بدنم آماده و ورزش کرده نبود و بچه اولم بود طبیعی بود اینهمه درد
و خب برای خیلیا آسون تره
ولی انقدر حس بعد از دنیا اومدن بچه قشنگ و وصف ناپذیره که همه دردا فراموشت میشه 🤱
خلاصه که زایمان طبیعی ممکنه برای یکی مثل آب خوردن باشه و برای یکی مثل من خیلی سخت و خارج از حد تصور ولی باید به جهت ذهنی خودتو آماده کنی و بعد این نوع زایمان رو انتخاب کنی