۴ پاسخ

براطبیعی ک چیزی بخوری زمان زایمان ک بچه میخواد بیاد مدفوع میزنه بیرون من بخاطر اون شام کم خوردم بدون صبونه رفتم وزمان درد کشیدنم فقط یخورده آبمیوه خوردم از ترسم

من حالا مامام کلی انرژی زا و ازاین شربتا ک تخم شربتی و چیا داره و شربت زعفرون و.... ب زور ب خوردم میداد میگفت نخوری نمیتونی

این تجربه من بود امیدوارم به درد کسی بخوره و کمک کننده باشه

ساعت ۳ و نیم بستریم کردن ساعت ۵ دیقه به ۷ زایمان کردم خدا را شکر
سعی کنید حتما قبلش خوراکی مقوی بخورید که اونجا نای زور زدن داشته باشید من نهارم کامل خوردم قبل رفتن به بیمارستان خرما هم خوردم ولی بازم دیقه ۹۰ انرژیم تحلیل می رفت

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی
دوشنبه ۱۲/۶
۳۸هفته و ۳روز بودم رفتم دکتر، معاینه کرد دو سانت باز بودم. ان اس تی گرفت گفت حرکات بچه کمه بهتره بیای برای زایمان. گفت پس فردا بیا بیمارستان.
توی این دو روز حسابی ورزش کردم تا بلکه دردم بگیره ولی چهارشنبه صبح بدون درد راهی بیمارستان شدم. ساعت ۹.۳۰ بدون درد بستری شدم. اولین معاینه تحریکی رو که انجام دادن، دل دردای پریودی خیلی کم پیدا کردم. تا ساعت ۱۰ دکتر اومد معاینه کرد همون دو سانت بودم و برام سرم فشار با دوز کم تجویز کرد.
بعد از سرم فشار دل دردام کمی بیشتر شد ولی قابل تحمل بود. درخواست ماما همراه کردم. ماما همراه توی دردام بهم ورزش میداد که خیلی به کاهش دردم کمک میکرد. تا ساعت ۱به همین صورت گذشت. ساعت ۱ دوباره دکتر اومد برای معاینه که گفت ۳ سانت شده و کیسه آبمو زد. بعد از کیسه آب دردام خیلی بیشتر شد ولی یه کم که گذشت توی انقباض هام ضربان قلب بچه افت پیدا میکرد. که ماسک اکسیژن بهم وصل کردن تا شرایطم اوکی شد. یه ساعت بعد دوباره معاینه شدم که هنوز همون سه سانت بودم و هیچ پیشرفتی نداشتم. دردامم زیادتر شده بود.
مامان جوجکم🩷 مامان جوجکم🩷 روزهای ابتدایی تولد
#زايمان _طبيعي
پارت ٢
ابنم يادم رقت بگم حسابي روي توپ هم ميپريدم اين مدت.
خلاصه اومدم خونه درداي نا منظم داشتم و چون زايمان دومم بود ميدونستم درد واقعي نيست.
بخاطر معاينع لك ديدم و ديدم خبري نيست ساعت ١ بود كه خوابيدم.
صبح بيدار شدم رفتم دسشويي ديدم ي عالمه داره ازم ترشح خوني مياد زنگ زدم دكترم گفت برو بيمارستان
منم حموم رفتم صبحونه خوردم صبحونه دخترمم دادم ب همسرمم گفنم بياد ساعت ١ دخترمو بردم مهد كودك و رفتم بيمارستان تريتا.
ي توضيح بدم من زايمان اولم بيمارستان وليعصر ناجا بود چون شوهرم نيرو انتظاميه ن از كادرش راضي بودم ن بيمارستان ن دكترم ٢١ ساعتم درد كشيدم سر زايمان قبلي ٣ ساعتم فول شده بودم بچه گير كرده بود.
تا كاراي بستريم انجام شد ساعت شد ٢ ظهر.
دكترم خانوم دكتر نظري فوق العاده مسيوليت پذیر از ٢ و ربع بالا سرم بود
ماما معاينه كرد گفت سه سانتي.
بعد دستگاه وصل كردن بهم
سرم فشار كه دكتر قطره اشو ميشمارد و انقباض و چك ميكرد دردام كم بود اما منظم شده بود دوباره معاينه كردن ديدن ٣ سانتم
كيسه آب و پاره كردن و ي معاينه شديد كردن همون لحظه شدم ٤ سانت
مامان مهیار🤎🧸 مامان مهیار🤎🧸 ۲ ماهگی
سلام خانوما اومدم تجربه زایمانم رو براتون بزارم

من ۴۰ هفتم بود هنوز زایمان نکرده بودم همون روز ک ۴۰ هفته شدم رفتم پیاده روی فقط ۲ ساعت پیاده روی کردی بعداز ظهرم رفتم پیاده روی ۱ ساعت بعد شبش درد داشتم خیلی خیلی کم بود اینقد کم بود ک خوابیدم تا صب بعد صبح ساعت ۶ ونیم بیدار شدم برا همسرم چایی دم کنم دیدم دارم هی خیس میشم بعدش تا ساعت ۸ صبر کردم دیگ ساعت ۸ رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت فعلن ک خیس نیستی بزار تست بزنم تست ک زد گفت اره کیسه ابش نشتی دارع دیگ من رو بستری کردن بخاطر نشتی کیسه اب بعدش گفت چون ک نشتی داشته خود ب خود پیشرفت میکته وقتی ک اولین معاینه رو کرد ۲ سانت بودم دیگ ساعت ۹ شد بعد ۱ ساعت دیدن هیچ پیشرفتی نداشتم امپول فشار زدن من دیگ از ساعت ۱۲ دردام شروع شد ولی قابل تحمل بود ساعت ۳ کیسه ابمو پاره کردن دیگ ساعت ۶و نیم عصر بود هنو تازه ۳ سانت بودم مامام اومد هی ورزشم میداد ساعت ۸ ۴ سانت شدم بعد ۴سانت دردام زیاد شد فقط ورزش میکردم هی اسکات عمیق میزدم دیگ ساعتای ۹ونیم بود گفت ۵ چقد دیر پیشرفت میکنی چهار نفر زایمان کردن تو هنوز زایمان نکردی بعدش پیشرفتم زیاد شد ساعت ۱۱ ۷سانت بودم ۱۲ ۸سانت دیگ ساعتا ۱ونیم بود ک من فول شدم بردنم رو تخت زایمان ۳ تازور زدم اقا مهیارم رو گذاشتن رو سینم🥹😍و بگم مامام خیلی خوب بود هی ک میدید دردام خیلی شد میبردم دوش اب گرم اروم میشد دردم
مامان ماه سو🌙❄️ مامان ماه سو🌙❄️ ۲ ماهگی
سلام من اومدم از تجربه زایمانم براتون بگم من سشنبه ساعت حدودا ۱ بود یهو دیدم کیسه آبم پاره شد کلی اب ازم اومد ب ماماهمراهم خبر دادم گف برو بیمارستان رفتم و اونجا معاینه شدم دیدم میگه ۵سانتی خیلی خوبه منم هنگ بودم پس چرا درد نداشتم بعد تا کارامو برسن و بستری بشم ۳ شد دوباره تو زایشگاه معاینه شدم گفتن ۴سانتی دیدن کیسه ابم خوب پاره نیس خودشون پاره کردن ک درد خاصی نداشت سر بچه خوب تو لگن نچرخیده بود اول دوتا سرم قندی برام زدن و ضربان قلب و حرکات بچرو چک کردن ماماهمرامم کلا بالاسرم بود ضربان قلب بچرو چک میکرد بعد نمیدونم ساعت ۴ بود یا ۵سرم فشار رو زدن و بهم توپ داد روش نشستم گف هروقت حس کردی درد داری تند و محکم رو توپ بپر منم همینکارو میکردم چنتا ورزش دیگه انجام دادم تا سر بچه خوب بچرخه پایین دیگه کم کم بهم زورمیومد از ۷ونیم دردام شروع شد بیشتر ورزش کردم ماساژم میدادن ک زودتر دردام شروع بشه حالا ماما میگف هروقت حس زور داشتی زور بزن تو چنتا حالت مختلف زور میزدم تااینکه دیگه کم کم فول شدم منو بردن رو تخت زایمان چند دقیقه نشد ۱۰:۲۰دقیقه بچرو گذاشتن بغلم اینم بگم یه لحظه برام سوند زدن خالی کردن ک اصلا متوجه نشدم بعدش تا برام بخیه بزنن حدودا۴۰دقیقه طول کشید بی حسی زده بودن درد نداشت ولی متوجه میشدم اخرش فقط دردم اومد ک اسپری بی حسی زد واسم بیشتر موقع بخیه زدن کلافه شده بودم یکمم حس لرز داشتم ک کم کم خوب شد خداروشکر خوب تموم شد بعدش دیگه تو زایشگاه بودم گفتن باید ادرار کنی بعد بری بخش کمپوت اناناس خوردم و ابمیوه و یکم آجیل بهم سرم هم زدن ضربان قلب و فشارمو چک کردن بخیه هامو خونریزیمم چک کردن ادرار ک کردم بعد دوسه ساعت منو بردن بخش اونجا هم یه دور معاینه کردن بخیه هامو
مامان لنا ❤️ مامان لنا ❤️ ۲ ماهگی
تجربه زایمان
پارت ۲

تا شدم ۳۷ هفته و ۱ روز نوبت دکتر زنان داشتم رفتم اونم معاینه کرد و گفت هنوز دو سانتی ولی سر بچه توی لگن فیکس شده همین باعث میشه زود دهاته رحمت باز بشه ، اونم معاینه تحریکی برام انجام داد
، فرداش صب از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی و برگشتم ، توی تخت نشسته بودم که حس کردم یه ابی ازم اومد ، سریع رفتم دستشویی دیدم داره همینطور ازم اب میاد ، فهمیدم کیسه ابم پاره شده ، رفتم دوش گرفتم وسایلم رو جمع کردم و با شوهرم رفتیم بیمارستان .
اونجا معاینه کرد و گفت اره کیسه ابت پاره شده ولی دهانه رحمت همون دو سانته ، بستریم کردن و کم کم بهم امپول فشار تزریق کردن ، ساعت ۸ و نیم صبح بستری شدم ، تا ساعت ۱۲ ظهر دکتر اومد باز معاینه کردن و هیچ تغییری نکرده بودم کیسه ابم رو خالی کردن که خیلییی درد داشت داشتم میمردم از دردش واقعا ، ولی دردهای اصلیم که خیلی شدید بود شروع نشده بود
همینطور روی توپ ورزش میکردم و بشین پاشو میرفتم و روی تخت ورزش انجام میدادم
مامان رادوین👶🧿 مامان رادوین👶🧿 ۱ ماهگی
خب خب بریم برای تجربه ی زایمان طبیعی....

من تقریبا سه روز پیش شب بخاطر فشار بالا اعزام شدم زایشگاه چون دو هفته پیش هم بخاطر فشار بالا دو روز بستری بودم و این دفه هم فکر کردم دو روزی بستری میشم و بعد مرخص میشم فشارمم رو ۱۵ بود هواستون باشه اگه یوقت فقط سردرد هم داشتین پشت گوش نندازین و برین فشارتونو چک کنید چون فشار بالا واسه مادر و بچه خطر داره خلاصه وقتی رسیدم رایشگاه معاینم کردن گفتن یه سانتی و منو بستری کردن بعد فهمیدم که ختم بارداری دادن و اینکه من هیچ دردی نداشتم شب تا صب زیر نظر بودم بلاخره ساعت هشت صبح بهم امپول فشار زدن یساعت بعدش یعنی ساعت ۹ کیسه ابم پاره شد و کم کم دردام شروع شد اول از کمرم شروع شد ولی زیاد نبود حالت پریودی بود و اینکه منو بعد پاره شدن کیسه آبم دوباره معاینه کردن هنوز همون یه سانت بودم کم کم دردام شدت میگرفت ولی چند ساعت اول خوب بود قبل تحمل بود دردامو با نفس عمیق و ورزش کردن کنترل میکردم دخترا فقط اینو بگم نفس عمیییق خیلیی خوبه و بهتون کمک میکنه و یکی دیگه اسکات زدن من دردام دو سه دقیقه یبار شده بود رفتم سرویس و موقع درد اسکات میزدم