۱۰ پاسخ

ایناییکه‌میگن زود زایمان کردن و فلان، تعدادشون به انگشتای دست هم نمیرسه.. زایمان طبیعی توی ایران بشدت درد آوره، تازه باید بداخلاقی و بددهنی بعضی پرسنلی که بالای سرت هستن هم تحمل کنی... اگه کشورای دیگه بود که با کمال میل، ولی اینجا ایرانه

من میشناسم کسی رو که کل روز درد کشیده، میشناسم کسی رو که ۴۵ دقیقه ای زایمان کرده. همچی برمیگرده به لگن و شرایط جسمی خودت. روحیه ات و خیلی چیزای دیگه. مثلا مامان من سه تا زایمانش نسبتا راحت بوده، لگن خودمم خیلی خوبه ژنتیکی، بچه هم موقع قرارگیریش عالیه، اما روحیه زایمان طبیعی ندارم. اصلا از پروسه اش خوشم نمیاد. برا همین سزارین انتخابمه.

من ک بستری شدم یه خانمی بود تو زایشگاه اصلا جیغ داد نکرد قشنگ ورزش کرد فقط زور زدنی چندتا امام پیغمبر صدا کرد و تمام

اتفاقا همون که جیغ میزده تایم زایمانشو طولانی تر میکنه
باعث میشه جفت و بچه برگردن بالا و روند زایمانو طولانی کنه

اگر طبیعی میخوای باید حتما حتما آمادگی و اطلاعات کافی قبلش داشته باشی، ورزش کنی، جیغ جیغ نکنی، تنفس عمیق، تمرکز و....

خواهر و زن داداش من سر جم شاید دوساعتم طول نکشید واسشون😐ینی اجیم ریلکس خونه اشم تمیز کرد و رف بیمارستان با حوصله😂زن داداشمم همیطو..هردو هم طبیعی

من ک اصلا نظرم رو طبیعی نیس بنظرم فقط سزارین

کلا جیغ زدن فایده نداره ، باید واسه زایمان طبیعی آماده باشی ورزش کرده باشی لگنت آماده باشه، تکنینک تنفس بلد باشی وگرنه اصلااااا خوب نیست

اون ک یک ساعته زایمان کنه که از برگزیده های خداست
من خودم برا زایمانم سه ساعت گذشت از درد هام اما نیومد بچه و دهانه رحمم دو سانت مونده بود بعد دیگه ضربان ش خوب نبود اورژانسی عمل م کردن
ولی در عوض دوستم دو ساعته بدون درد تقریبا زایمان کرد
هرکی یجوره

بستگی ب بدن داره و تنفسا و همراهی خودت هرچی جیغ و داد کنی فقط نیرو خودت کم میشه اصلا نباید جیغ بزنی سعی کن دردات با تنفس کنترل کنی

برا هر کی متفاوت
بعضیا طولانی درد میکشن

سوال های مرتبط

مامان پناه وپندار💖🩵 مامان پناه وپندار💖🩵 هفته سی‌وچهارم بارداری
بچه ها بيايد از تجربه زايمان طبيعى اولم بگم 🤪 هفت سال پيش ان تى به من گفت دوم تير زايمانته، دقيقا صبح دوم تيرماه ساعت ده صبح يه حالت مثل پريودى منو گرفت پاشدم رفتم حموم خودمو شيو اينا كردم ساكمو چك كردم، به همسرم زنگ زدم بياد، بعد هرنيم ساعت دوباره همون حالت منتهى دردش تشديدتر ميشد ، دگ ساعت دوازده رفتم بيمارستان معاينه كرد گفت دو سانت باز شدى زوده برو خونه ناهار بخور نوشابه مشكى گاز دار حتما بخور( ميگن كه براى زور خوبه) هرچقدر ديرتر بياى بهتره برات، منم اينكارارو كردم ساعت ٣ بود دگ رفتم خوابيدم گفت چهارسانتى ، درازكشيدم رو تخت دردام خيلى بيشتر شده بود اصلا نميدونستى كجات درد ميكنه از نوك سر تا نوك پا درد داشتى ، ول كه ميكرد انگار اصلا هيچ دردى ندارى بعد دوباره شروع ميكرد افتضاح بود، يادمه خيلى گرم بود خيس خالى شده بودم، من كلا جيغ اينا نميزدم وضعم از هم تختيم كه داد ميزد بهتر بود پرستارم هى به اون ميگفت ببين مثل اين خانوم باش جيغ نزن دردت بيشتر نشه جاى جيغ زور بزن، بعد واقعا ديدم عع هرچى زور ميزنم بهتره تا اينكه هفت سانت شد اومد كيسه آبمو پاره كرد ، واى دردم بيشتر و بيشتر ميشد دگ اومدن گفت پاشو بريم براى زايمان اونجا دگ در حد توانم زور زدم دكترم كمك كرد دختر گلم اومد به دنيا😍 واى اون لحظه اصلا انگار نه انگار كه من داشتم جون ميدادم اصلا دگ ذره اى درد نداشتم، دخترمو بغل كردم دكتر داشت بخيه ميزد هم متوجه نشدم ، كلا حواسم رفت به بچم و نگاش ميكردم كه پرستارا چى ميكنن باهاش😅 خلاصه كه خيلى سخت بود ولى وقتى جواهرتو ميدن بغلت كلى برات ارزش داره چالش سخت و شيرينى بود واقعا دوسش داشتم🥰