۵ پاسخ

من شوهرم شبکاره و روزا کلا خوابه
من برنامه نداشتم برای پسرم ولی خب ایشون قدم رنجه فرمود و الان ۹ ماهشه و خب حقیقت اینه ک قراره تا ۳ ماه اول روزای سختیو تجربه کنی هم تو هم دخترت

من اصلا بچه سوم نمیخواستم وقتی فهمیدم باردارم ناراحت شدم چون دوبچه هاموتنهایی بزرگ کردم نه بیمارستان همراه داشتم نه توخوخه کسی کمکم کردفرداش بلندشدم وبه کارام وبچه هام رسیدم شوهرم هم صبح تاساعت ۱۲ سرکاربودوهیچ سخته ولی بایدقوی باشیم زندگی همینه والآن دخترم که ۲ماه دیگه ۳سالش میشه خیلی دوسش دارم خلاصه که توهرکارخدایه حکمتی هست

اویل ک مطمئنن سخته من با وجود اینکه کمک دارم بازم سخته چون دختر بزرگم نارام نوزاد کوچیک هم ک سختی های خودش داره

خوشبحالت که میتونی به بچه دوم فکرکنی

دعا کن برای منم این ماه مثبت بشه
خیلی استرس دارم
فردا موعد پریودمه

سوال های مرتبط