سلام عزیزان خوبین؟ امیدوارم حال دلتون خوب باشه عیدتون مبارک
خوشکل ها میشه مثل همیشه خاهرانه کمکم کنید
ببینید پسر من به شدت حساسیت غذایی داره و تقریبا هرروز من توی غذا و میان وعده ش میمونم چی بهش بدم خیلی تنوعش کمه
حالا این وسط شوهر من حداااقققللل هفته ای دوبار میخاد بره خونه ننه ش و هردفعههه میریم اونجا میگن شما حساسین بچه که طوریش نیست این همه دارن بچه بزرگ میکنن فلان.... و آخرش هرچقدررر من بگم این نه اون نه ی چیزی میارن که خوبش نیست الان هم داره فصل طالبی و خربزه و... میشه
شوهرجان هم اونجا صم بکم فقط سکوت میکنه همش خودم باید بگم و فقط خودم دارم بد میشم
حالا شبی پسرم خوب نمیخابید رو پاش بود و زانو درد گرفته راست هم میگه ولی خب بچه اگه چیز بدی بهش ندن نیازی نیست اینجور بذاریمش رو پا خودش رو زمین میخابه حالا میگه تشکشو از فردا شب قایم کن من دیگه نمیذارمش رو پا
منم بهش گفتم نمیبینی بچه هرشبی که خونه ایم خودش میخابه کاری بهت نداره میریم اونجا لااقل بگو دو ساله کمکی نمیرسونید لااقل زخم زبون نزنید خودت جوابشون بده بخدا اینقدر خودم تو دلم غصه دارم در این مورد که اونها دیگه حرف میزنن رد میدم دیگه
من نمیدونم با این شوهر و قوم شوهر چه کنممم
بعد ی روز نریم زنگ میزنن پاشو بیا خانمت نمیاد بچه بردار بیا😤😤😤

۱۰ پاسخ

درکت میکنم عزیزم فقط هم برا بچه پسر این حرفا هست برا نوه دختری هر چی دختر بگه میگن درسته ولی عروس بگه میگن ای بابا سخت نگیر بده و....

دختر منم اینحوری بود ، بعد از یه مدت دیگه بیخیال توضیح دادن شدم
فقط حواسم به بچه بود که چیزی نخوره

سلام عزیزم. خب اول شوهرتو باید قانع کنی ک تو و بچت نری خونشون اونموقع اینهمه اعصاب خرد کنی حل میشه

پسر منم حساسیت داره البته از نوع خیلی شدید. خیییلیی کم جایی می رم چون باید جدا از خودمون روزی سه بار براش غذا بپزم. دوبارم که میان وعده می دم. برنامه غذایی پسر من هر روز ثابته
مثلا ظهر:سیب زمینی، هویج با زرده تخم مرغ محلی یا ۳ تا زرده بلدرچین همراه کمی نمک و روغن زیتون

بعداز ظهر: سینه بلدرچین و برنج و جودوسر پرک و سویق ماش (به غلظت حلیم)
شب: گوشت گوسفندی، گندم، برنج، سویق لوبیا سفید یا لوبیا سبز خورد شده (به غلظت حلیم)
البته پسر من نمی جوه چون بدخوره و علاقه به خوردن نداره اصلا.
توی این دو سال فقط سه، چهار بار رفتیم خونه مادرشوهر. دفعه آخری می خواستن بهش آش دوغ بدن!!!! اونم بچه ای که آلرژی به پروتئین گاوی داره. چشمام رو برای شوهرم گرد کردم و گفتم پس من دیوونه م براش قابلمه و موادغذاییش رو میارم تا جدا بپزم که رفلاکس و آلرژیش بدتر نشه! اونام دیگه عقب نشینی کردن تا یه ربعم خودم رو گرفته بودم

کاش کمتر برید امان از دست مردا رو اعصابن

شما از دسش بگیر نزا بدنش کمرو نباش

فقط میتونم برات آرزوی صبر کنم😪

خب ب اونام حق بده
دختر من دقیقا همینطورع خودم زود با برنج ساده سیرش میکنم ک چیزی نخوره جایی
یا تو کیفم چیزی ک بتوته بخوره میبرم میدم
قبل اینکه ببری سیرش کن بعد برو یا رفتی اونحا با کته برنج سیرش کن

تب وقتی حساسیت نشون میده چجوری میشه؟؟؟
مثلا باسنش میسوزه یا چی؟؟؟

بعد پدرشوهرم اینا مثلا تو زمستون میگفتم این پرتقال بدشه لیموشیرین خوبشه... قرار نیست برن بخاطر نوه شون ی چیزدیگه بخرن هررچیی تو خونه شون هست باید نوه شون نوش جان کنه دیگه مهم نیست خوبشه یا نه

سوال های مرتبط

مامان حلماسادات🌱 مامان حلماسادات🌱 ۲ سالگی
من همیشه خانواده بزرگ دوست داشتم 😉😍
اما حالا بعد از گذرون یه دوره بارداری و نگهداری نوزاد و ...حس میکنم مادری برای تعداد زیاد بچه در توانم نیس😶 اما خب یدونه بچه هم نه برای دخترم خوبه نه خودمون دوست داریم 😁
این روزا دارم فکر میکنم چه مدل آمادگی هایی واسه بچه بعدی لازمه؟
💢از نظر خودم آمادگی اقتصادی مهمه ☝️
این که میگن بچه روزی خودشو میاره یا بچه ها برکت میدن به زندگی رو کاملا قبول دارم اما درصورتی که حداقل های یه زندگی نرمال مثل خونه ، درآمد کافی و یه وسیله نقلیه معمولی رو داشته باشیم😊
💢علاوه براون آمادگی روحی هم خیلی مهمه👌
من توی دوستام مادرایی هستن که بعد از یکسال و خورده ای از زایمان هنوز با افسردگی دست و پنجه نرم میکنن یا حال رابطه شون با همسرشون اصلا خوب نیست که خب اینا چالش های بزرگیه
💢آمادگی روحی بچه اول هم مهمه🥰
من دخترم اصلا حسود نیست و عاشق بچه های کوچیکه بارها با گریه میخواسته نوزادهای دوست و فامیل رو بیاریم خونه😅😅 ولی بچه هایی رو دیدم که خیلی رو بچه های دیگه و اینکه مادرشون به اونا توجه کنه حساس هستن خوب این حالت پذیرش بچه دوم براشون سخت تره
💢آمادگی بدن مادر هم مهمه مثلا از نظر کمبود ویتامین ها ، تیروئید و چکاب ماهیانه پیش دکتر زنان ، دندونپزشکی همه باید بررسی بشه

حالا شما بگید بنظرتون چه مدل آمادگی هایی واسه بچه بعدی لازمه؟
شما چه کارایی کردید؟