خانوما
شما از مادرتون راضی هستید ؟
تو چه چیزایی در حقتون کوتاهی کرده تا الان...
پدرتون چی ؟
ازچه رفتار مادرتون ناراضی هستید که دوست دارید خودتون برا بچتون اونجوری نباشید

من خودم از مادرم
مثلا ازاول هیچ وقت هیچ مسائلی برام توضیح نداد وقتی برای اولین بار پریود شدم هیچ وقت قبلش که هیچی حتی بعدشم چیزی اونجور بهم نگفت. وقتی ازدواج کردم تنها کسی که بیخیال بود مادرم بود و بعدشم تو عقد همش ازشوهزم ایراد می‌گرفت من تو عذاب بودم. بعدشم شب عروسیم هیچی بهم نگفت.حتی بعدش هیچ نصیحتی واسه بچه دار شدن نکرد بعدش دیر یکم بچه دار شدیم همش باز میگفت فلانی بچه دار فلانی بچه داره چرا بچه دار نمیاری.
سرجهزیه ام هم بیخیال بود سر سیسمونیم هم خودش یه تیکه هیچ وقت تا الان برا دخترم نخرید میگفت بعدا بابات خودش میخره همش بابام با خواهرم رفتن خریدن و بعدش میگفت چرا این همه وسیله گرفتین
واسه بچه داداشم هرجا میرفت حتما یه چیزی میخرید ولی واسه دخترم تاالان یه جورابم نخریده به دستش .........

تصویر
۱۶ پاسخ

منم راضیم خیلی درحقم لطف و خوبی کردن

من راضیم خداروشکر فقط از دست مامانم از یه بابت خیلی ناراحتم و غصه دارم
من پسرم بچه خیلی نا آرومی بود از اول .خودمم شهر غریبم دورم.غیر اوایل زایمانم دیگه اصلا تو بچه داری کمکم نکرد
خداشاهده بعضی اوقات هلاک یه خواب ۲۰دیقه ای بودم ولی دریغ از یه کمک
بچمم دوست دارن ولی وقتی مادربزرگایی رومیبینم چقد برانوه هاشون وقت میزارن چقد نگه میدارن که دخترشون استراحت کنه یاهرکاری خیلی دلم میگیره
شایدم حق داره چون یه کم مریضه . درکل ولی منم توقع داشتم توااین مورد🥲

مادر من فرشته به تمام‌معناس از دهن خودش لقمه برمی‌داره دهن بچه هاش میزاره پدرم خیلی سال به رحمت خدا رفته

همین که بزرگمون گردن بسه
والا نباید توقعی دا ش ت

زیاد کوتاهی کردن در حقم..
خیلی بیشتر تر اون چیزی ک بشه تصور کرد..
ولی خوب راضی ام.. انشالله سالیان سال سایشون بالا سرم باشه..

راضی ام خداروشکر. حتی فکر نبودنشون دیوونم میکنه

منم مامان وبابا خیلی در حقم کوتاهی کرد ...ولی من گذشته کردم

از مامانم که خیلی خیلی راضی بودم بهترین مامان دنیا بود حیف که عمرش زیاد به این دنیا نبود. ولی بابام نه خیلی مامانمو اذیت کرده بود من نمیتونم ببخشمش

از دوتاشون راضی ام. اگ مامانم نباش ک هیچی من میمیرم

مادرت چند سالشه؟

از خانوادم راضیم خصوصا مامانم پول نون خودشونم میزاره قایمکی تو کیف من🥺نمیخوام بیشتر ناراحت بشی و دلت بشکنه خدایی نکرده ولی خوب همه مثل هم نیستن بازهم هست بد و بدتر ناشکر نباش

عاشق جفتشونم خیلی وابسته ام

من کاملا راضیم از مادرم چون با تمام جونش تلاش کرد ...پدرم راضیم اما یکم تو مسایل اقتصادی و سرمایه گذاری ترسو بود یکم اذیت بودیم اما مادرم در عوض با تلاش اش جبران میکرد

الحمدلله ازهردوراضیم اندازه ای که داشتن زحمت کشیدن دستشونامیبوسم بابام حفرچاه میکنه خیلی زحمت کشه قبلاکارگربود خیلی دستش خالی بود نون خالی خوردیم لباس کهنه پوشیدیم مامانمم خیلی زحمت کشیده الان هرباربیرون برن براپسرم همه چیزمیخرن توقعی هم ندارم ۶ سال هم نازایی داشتم انقدرغصمومیخوردن که الان پسرمو خیلی دوست دارن

من خودم نزاشتم زیاد بخره چون تو فشار بودن
خودم قرعه نوشتم خریدم مامانمم نصفشو خرید
کادو عقد و عروسی ندادن بازم ناراحت نشدم
بابامم اصلااا زنگ نزد ببینه پول میخوام یا ن برا جهیزیه گفت هر چی وام دادن همونقدر
بازم خداروشکر بابت بودنشون واقعا انتظار ندارم تو این گرونیا

جریان برعکس شده که

سوال های مرتبط

مامان زینب مامان زینب ۲ سالگی
کسی هست بچش‌ انحراف چشم داشته باشه؟؟😞😞😞
دخترم یکمی انحراف داشت ۸ ماهگی بردیم دکتر گفت تا ۲ ماه روزی ۲ ساعت چشم راستشو ببندیم ، بعد ۲ ماه که رفتیم گفت خوب شده ۲ سالگی بیارید ببینم.
ولی چند وقت بود حس میکردیم یه وقتایی انحراف داره که امروز‌ بردیم دکتر گفت یه وقتایی نیست کاملا انحراف داره و باید عینک‌ دائمی‌ بزنه و شاید بعدا نیاز به عمل داشته باشه😭😭😭
خیلی ناراحتم آخه چرا این بچه باید تو همه چی اذیت بشه چرا هرروز یه داستان جدید یه درد جدید اضافه میشه خدااا من واقعا پشیمونم بچه دار شدم که انقدر عذاب بکشه...😭😭
از لحظه تولدش سیانوز‌ ، عمل قلب باز ، تشنج ، عفونت ریه ، تاخیر حرکتی ،مننژیت ، حالام‌ انحراف چشم😭😭😭
چرا ما باید انقدر‌ سختی بکشیم اونم سر بچه اول که آدم پر شوق و ذوق و آرزوعه‌...😭😭😭
به خدا دلم نمیخواد هیچ جا برم که بچه های دیگرانو نبینم حسرت کارایی که دخترم نمیتونه بکنه بخورم... بچه میبینم فقط تو دلم ماشالله میگم که نکنه به خاطر حسرت من چشم بخوره بچه مردم... زن حامله میبینم قلبم درد میگیره از اینکه یه بچه دیگه قراره بیاد توی این دنیای کوفتی که همش درد‌ و عذابه..‌😭
مامان نفس فرفری🐞 مامان نفس فرفری🐞 ۱ سالگی
یه موضوعی پیش اومده که واقعا خودمم نمیدونم چیکار کنم
من همسرم بچه دوست نداشت بچه اول با اسرار خودم اوردم چون من خودم عاشق بچمم بعد بدنیا اومدنش عاشق بچه شد الان جونش به جون نفس وصله و برای اون چیزی کم نمیزاره
چون سر نفس خیلی اذیت شدم سر همه چی رفلاکس و نخوابیدن و ....
به بچه دوم فکرر نمیکردم اصلا
تا این چند وقت پیش که همسرم یهو بحث بچه دوم وسط انداخت منم نه بهش میگفتم
یه شب که خیلی اسرار کرد و میگفت یه دختر دیگ بیاریم و این حرفا رابطه بدون جلوگیری داشتیم
منم کلی فکر کردم گفتم حداقل دو تا باشن که بعد ما نفس تنها نباشه
الانم که خداروشکر نفس خیلی خوب شده خودشم عاشق بچه است دیگه همسرمم دوست داره بیارم
بعدش بیبی چک زدم دوتا دیدم منفیه دیگ سپردم به خدا اگه صلاحه بده بهمون
دوباره چند روز بعدش رابطه بدون جلوگیری داشتیم که بعدش همسرم یهو عوض شد
شروع کرد هی قرص بخور من بچه نمیخوام بچه خرج داره
منم پریودیم عقب افتاده گاهی هم درد زیر شکم دارم
خودم میدونم اشتباه کردم به حرفش گوش دادم
ولی الان همش استرس دارم اگه باشه چی وقتی باباش نمیخوادش
مامان یارا مامان یارا ۱ سالگی