۱۲ پاسخ

کاشکی منم یک صدم شما شجاع بودم🥲

من سگ ببینم میمیرم یعنی فوبیا دارم انقدر اینجوری بودم دخترم هشت سالشه با باباش سگارو ناز میکرد با من میاد اونم دیگه می‌ترسه وقتی سگ ببینه

ما سیزده ب در رفتیم سگای ولگرد اومدن کنارمون گنده بودن ها خیلی بزرگ بودن هایلین میرفت بهشون غذا میداد.بعد چندتا پسربزرگ همسایگیمون نشسته بودن میترسیدن .باخودشون میگفتن اون کوچولو رو ببینید ازما نترس تره.

تصویر

دلانا هم همینه
یک ساله بود رفته بودیم خونه دختر خالم سگشون تو خونت بود رفت کنارش و میگفت هاپ هاپ 😅 نازش کرد نازای بچه هارو هم که میدونی بیشتر شبیه زدنه سگه پارس کرد و دوییدم دلانارو برداشتم وگرنه قشنگ دستشو میگرفت
گربه هم که عمش داره و اسم عمشو گذاشته عمه پیشی 😅 هر بار میبینه تا پدر گربه رو در نیاره ول نمیکنه بیچاره از دست این یا زیر مبلا یا زیر تخت قایم میشه 🤦‍♀️😅

من بچگی ترسو بودم.اما دیگه ترسی ندارم.خداروشکر پسرمم نمیترسه.اونروز رفته بودیم پارک گربه ها رو میرفت با پا میزد فراری میداد🤣🤣🤣بعد از این طرف می‌خندید.

اولا باید بگم آفرین به شما که اینقدر در برابر مشکلات و سختی ها قوی و شجاع هستین.دوما اون خانوم هم درست گفته بچه های شجاع مادران شجاعی دارن.چون بچه ها تو این سن درکی از ترس ندارن.مثلا ممکنه بچه ای بخواد دست به چایی بزنه چون اون بچه نمیدونه که چایی یک نوشیدنی داغ هست و این ماهستیم که بهش بادمیدیم از چی باید دوری کنه.مثلا اگه دخترتون میرفت سمت اون سگ و شما جیغ و داد راه مینداختی که نرو تورو گاز میگیره و.... قطعا دفعه ی بعد دخترتون سمتش نمیرفت و این باعث ترسش میشد

خوش به حالت
منکه همه زندگیم پر از ترسه مخصوصا از وقتی پسرم به دنیا اومده
واقعا از ته دلم میگم کاش منم میتونستم اینطوری باشم
زنده ام ولی زندگی نمیکنم با اینهمه استرس

من از هیچی نمیترسم فقط از سگ وحشت دارم ناجور ولی کیان سگو دنبال میکنه😂

افرین مادر شجاع ولی بچه ها فعلا از ترس چیزی متوجه نمیسن ما هم رفته بودیم کردان ی سگ ولگرد گنده اونجا بود شوهرم استخون براش برد بنیتا میخواست بره سگه رو بغل کنه یا گربه تو خیابون میببنه میخواد بره بگیرشون

خدا حفظتون کنه برای هم

🤗🤗🤗

کاش منم بتونم شجاع باشم فعلا که یه ترسو بزدل ام 😭😭😭

سوال های مرتبط

مامان رادین مامان رادین ۱ سالگی
چقدر بچه ها تو این سن جیگرن. رادین دایره لغاتش بالا رفته وقتی سوالی ازش میپرسم همونجور کلمه ی ناقص جواب میده خیییلی کیف داره 😍 امروز برده بودمش خانه بازی کلی تاب بازی کرد گفتم میخوای بری بازی دیگه؟ گفت تاب یعنی میخواست تاب بازی رو ادامه بده. نسم ساعت پیش داشت شیر میخورد تموم شد بلند شد نشست دست زد به زبونش گفتم چیزی تو دهنته؟ گفت مو بعد دست کشیدم به دستش تا خودش مو رو از دهنش درورده. کلی قربون اون دست کوچولوش رفتم. بعدشم دستمو گرفت هی لبخند میزد معلوم بود دلش میخواد قبل از خواب یکم باهام حرف بزنه اخه من همیشه قبل از خواب باهاش حرف میزنم. گفت ایلا یعنی نیلا دختر دوستم. گفتم نیلا پیش مامانش خوابه الان . گفت ددر گفتم الان وقت ددر نیست همه چراغا خاموشه میخوایم بخوابیم. گفت دایی گفتم دایی هم خوابه. گفت هیییی (یعنی هری پاتر)گفتم خاله منا هم کتاب هری پاترشو خونده الان خوابیده. دیگه هیچی نگفت یکم پستونکشو مک زد دستمو محکم گرفت خوااااب رفت.
البته بماند که چقد قبلش گریه زاری و بهانه گیری کرده بود خخخخ
مامان آنیسا مامان آنیسا ۱ سالگی
خانوما شوهرتون بهتون فحش میده؟دعوامون شد بهم گفت گو ه خوردی با پدرت😔منم گفتم تو خوردی با اون بابات که مثل سگ افتاده بود بیمارستان
خدا شاهده همون لحظه پشیمون شدم از گفته خودم چون باباشو دوس داشتم یهو حمله کرد بهم گفت چی گفتی منو خفه کرد با سیلی زد تو دهنم😭😔
گفت گمشو از خونم بیرون گفتم اونی که میخواد گمشه تویی هنوز این سیلی که زدی بهم رو دوست پسرم بهت میزنه نه بابام😐😐😐😐آخه من این حرفارو از کجا میارم همون لحظه خاک تو سرم
یا خدا بازم حمله کرد
زد تو سرم گفت خاک تو سرت پس دوس پسرم داری اره گفتم آره
😐😐😐😐😐😐گفتم آره بعد دوباره دعواااااااااا فحششش های خیلی بد خانوادگی ناموسی من به اون اون به من
خوبه دخترم خونه نبود مثل دوتا سگ افتادیم به جون هم
بعد دستشو تا جون داشتم گاز گرفتم نفسش رفت داشت بیهوش میشد ترسیدم بیشتر گاز گرفتم
حس کردم گوشتش داره کنده میشه میاد دهنم😭😔آخه ترسیدم ول کنم بزنه
بعد هیچی گریه کرد😐گفت حرفات آتیشم میزنه از خدا میخوام امشب یا تو بمیری یا من