۳ پاسخ

دختر من از چیزی ترسید و تحت فشار بود
همین باعث شد که شروع کرد به پلک زدن
یه مدت مدام پلک میزد
ولی الان بهتره فقط وقتی که خیلی خیلی عصبانی و ناراحته پلک میزنه
سعی کنید باهاش اروم رفتار کنید...تو محیط تنش زا نباشه ...فشاری بهش وارد نشه
کم کم تو آرامش فراموش میکنه
بردمش متخصص چشم گفتن که بخاطر استرس و فشار عصبی اینجوری شده و رفع میشه
راهش فقط مهربونی و دوری از تنش

چون یکی از دلایل زیاد پلک زدن و حرکات بد چشم بخاطر خشکی چشم هست

سلام، مگه زیاد نگاه گوشی یا تلویزیون میکنه؟

سوال های مرتبط

مامان رادمهرورادوین مامان رادمهرورادوین ۳ سالگی
سلام به همه ،چطورین؟ یه سوال دارم شاید به نظرتون خنده دارباشه ولی من این روزا واقعا خسته ودرگیرم(همش به خاطر بچه داری نیستا) و مغزم کارنمیکنه🙄،این عکس آشپزخونه من وقتی که تمیزه، بعدشوهرم به من گیرمیدی هیچ چیزی نباید روی سطح اپن و زیرپنجره باشه، من روی اون قسمت کانترزیرپنجره قرص آهنو شیرافزا وقطره کولیک بچه رو میذاشتم که جمع کردم، الان گیرداده فلاسک آب و قوطی شیرخشک هم اینجا نذار😑😐، به نطر شما کجا بذارم؟ اصلا لازمه اینارو هم بردارم؟ بعدحالا فک نکنین شوهرم چقدرمرتب و منظمه ها، لباساشو درمیاره پرت میکنه کف اتاق ، یهو پیراهنش روی اپن هست وسایلشو همش گم میکنه چون اصلا براش مهم نیست چی رو کجا میذاره و خیلی کارای دیگه، ولی خب دیده اطرافیانم بهم گیر میدن که وسایل اصافه رو جمع کن اینم بهم گیرمیده(من چون خودم اصلا نمیتونم با بچه ها بازی کنم(نمیدونم چرا نمیتونم😔) اسباب بازی هارو زیادجمع نکردم به امیداینکه بچه سرگرم بمونه واسه همین به هم ریختگی توی خونه من زیاده اما همه چیز تمیزه یعنی ازشستشو چیزی کم نمیذارم
مامان شاه پسر(مزون) مامان شاه پسر(مزون) ۳ سالگی
سلام ظهرتون بخیر
اینجا همه خانومن و مادر
که طبیعتا شرایط و احساس ترس من بخاطر پسرمو بهتر درک کنن
اینا پیامای دونفر جداس که با بابای بچم در ارتباطن
از اینورم گهگاه واسه من خودشیرین بازی درمیاره که آره من سمتت اومدم تو راه نیومدی(حقیقتا اینقد حالی به حالی ه که اصلا نمیفهممش و منم اصلا باهاش کاری ندارم )

ولی شما به عنوان یه خانم اینارو تو گوشی همسرتون ببینید (اینم بگم این ارتباطا ۳ماهه که ادامه داره)

پ.ن:من کوووووچکترین احساسی بهش ندارم فقط حرف نزدیکترین افراد زندگیم که هی میگن تو بدبخت شدی شاهان بدبخت شده دو روز دیگه شاهان بزرگ میشه با بقیه که بابا دارن فرق میکنه هی بهت میگه من چرا بابا ندارم
منو تحت فشار میذاره دیشب تا ۴صبح گریه کردم میگفتم خدتیا خودت یه چیزی نشونم بده آروم شم(و صبح این چتا رو دیدم)

آخر ماه جلسه دادگاه طلاقمه و به جان شاهانم حتی یک لحظه پشیمون نشدم فقط بابت پسرم دلهره دارم
میشه یه چیزی بگین آروم بشم
ممنونم که دردکدل های هرروز منو تحمل میکنید