کسی هست بچه اش مثل پسر من ترسو باشه
خیلی حالم بده هرچی میگذره فرقی هم نمیکنه و تو بعضی موارد بدتر هم میشه
آخه تا کی؟؟؟😔😔😔
همچنان از لوازم برقی صدادار خوشش نمیاد ، حتما باید موقع روشن شدن یا بغل من باشه یا باباش
از دکتر وحشت داره،هیچوقت تا حالا نتونستیم ازش آرمایش بگیریم بخدا
از دیروز تب داره ، اجازه نمیده به هیچ روشی تبش رو اندازه بگیرم،میگه نه میگم مامان این که درد نداره هرچی توضیح میدم اصلا فایده نداره
همش باهام با عروسک های انگشتی نمایش دکتر بازی و کار با لوازم برقی اجرا میکنه،خودش میگه اینا که ترس نداره مثلا آقای دکتر مهربونه دارو میده خوب میشیم یا آبمیوه گیر که ترس نداره وسیله برقیه و برامون آبمیوه درست میکنه و ... اما پای موقعیت واقعی اصلا هییییییچ
جوری میترسه که تعصابم میریزه بهم
توروخدا بگید بزرگتر بشه درست میشه یعنی؟؟؟؟
مثلا خانه بازی سمت عر وسیله ای نمیره،مطلقا پا تو استخر توپ نمیذاره مثلا
با بچه ها خوب ارتباط میگرفت اخیرا تو خانه بازی هر قسمتی میرفت اگر بچه ای میومد فرار میکرد میومد
خیلی حالم بده ، آخه چرا اینجوریه😔

۱۴ پاسخ

پسرمن از جاروبرقی. مخلوط کن. ریش تراش. حمام . آرایشگاه. همزن برقی. عروسی. میترسه تازگی از سشوار نمیترسه بهتر شده انشاالله زود خوب بشن منم وقتی میبینم اینجوری انقد کریه میکنم جوش میزنم همش ناراحتم

دختر منم از مگس میترسه از تاریکی میترسه از نماز خوندن من میترسه از یسری ادما میترسه نمیدونم کی میخواد خوب بشه همش باید جلو چشماش باشم

من خودم از اول بچم و ترسوندم میره تو اتاق تنهایی میگم بدو زنبور اومد یا هیولا یا دزد ببرتت اونم تکون بدی میخوره فرار میکنه اون می ریم بیرون یه موتور میاد از کنارش رد شه میاد سریع جای من رنگش میپره اخه میره تو اتاق کارای خطرناک میکنه هیچ جورم نمیاد تا اینارو نگم یا جارو چیزی کثیفه برمیداره میگم توش زنبور داره سریع میندازه

شاید یه چیزایی میبینه که ما نمی بینیم

سردیجات اصلا بهش نده از سردی زیاد هم میشه

وای منم جرعت نمیکنم یه چکاپ بخوام ببرمش
غصم گرفته برا ۳ سالگی هرجور شده میبرمش ولی امپول میبینه میخواد سکته بزنه دور از جونش
من مشکلم فقط همین دکتر بردنشه😟

پسرمن تواتاق تاریک که برقش روشن نباشه نمیره مامانم میگه توترسوندیش درحالیکه اصلامن نترسوندمش.مثلاتوپش بیوفته تواتاق برقش خاموش باشه نمیره

بردیش روانشناس کودک و کلاس های بازی درمانی

پسر من قبلا از تب سنج دیجیتال میترسید، نمیذاشت تبشو چک کنم، مجبورا رفتم حرارتی خریدم، ولی دو سه ماهی هست که ترسش ریخته ولی بشدت ترس از محیط یه دست سفید داره، مثلا فروشگاه هایی که سرامیک کفش بشدت سفید باشه و محیط از شدت روشنی کلا به سفیدی بزنه میترسه و می‌چسبه بهم، راه حالی هم هنوز نتونستم براش پیدا کنم.

دختر خواهرشوهرم کوچیک که بود، بشدت از جاروبرقی میترسید، تا صداشو میشنید، مثل یه بچه گربه که از درخت بالا میره، ساق پای مارو می‌گرفت میومد بالا، تا حدود ۳ سال، ۳.۵ سالگی ترسش باهاش ود، بعد خود به خود از بین رفت.

راستی پسر منم از دکتر وحشت داره من همیشه میبرم دکتر تامین اجتماعی خانومه هم بداخلاق ...

هر بچه آیی یرجوره...ما مامان ها هم همیشه نگران...
من خودم پسرم از آدم بزرگ های غریبه خوشش نمیاد مثلا اگه باهاش حرف بزنن اخم می‌کنه و جیغ میزنه...در خالی ک پارسال بغل هفت پشت غریبه هم می‌رفت و میخندید...منم نگرانم همش پارسال نگران اینهمه غریبی نکردن امسال نگران غریبی کردن🤕🤕
مثلا من ب دیگران میگم ک بهش قول بستنی بدن یا باهاش مهربون حرف بزنن تا آروم بشه
و ی چیز دیگه اینکه پسر من بپر بپر رو دوست داره منم میترسم میگه نکنه کلیشه باشه ...همش نگرانم پسرم کمی تاخیر گفتار داشت..آللن حرف میزنه نمی‌دونم حرف زدنش خوبه یا فعل و فاعل و ب کار می‌بره تا هفت کلمه هم جمله میگه ولی من همچنان نگرانم
پسر شما کامل حرف میزنه؟

گلم نگران نباش پسره منم همین جوری بود از زمانی که مدام بردمش تو شلوغی و مهمونی و باغ به همه چی داره عادت میکنه ..مثلا مدام بهش نگین این خطر داره اون نداره .امرو نهی نکن بزار رو پای خودش بزرگ بشه .خانه بازی ام فعلا نبرش منم نبردم تا بزرگتر شه یه خورده فراموش کنه خاطراتی که داخلش گریه میکرد .محیطهای جدید واسش بسازین .مدام اهنگ بزار صداش بلند کن یا مثلا تو اتاقش پیش باباش باشه شما اب هویج بگیر تو اشپزخونه کم کم عادت میکمه

پسر منم قبلا اینجوری بود ولی جدیدا دارع درست میشع

سلام عزیزم منم دختر من از بچگی جارو رو روشن میکنم فرار میکنه وسایلش رو از جلوش برمیداره دیگه از هیچ جنبنده و غیر جنبنده ای نمیترسه ، ولی نوه ی همسایمون خیلی عجیبه از ماشین می‌ترسه اومده بود خونمون آوا ماشینشو آورده بود بچه وحشت کرد سوار نشد فکر کن پسر بچه ی ۲ ساله سوار نشه تو اتاق بچه ها نره دوبار بگی برو گریه بیوفته

سوال های مرتبط